
استان خراسان جنوبی
استان خراسان جنوبى ، با مساحتى معادل 90000 كيلومتر مربع در شرق ايران قرار دارد . اين استان از شمال به خراسان رضوى ، از شرق به كشور افغانستان ، از جنوب شرقى به استان سيستان و بلوچستان ، از جنوب غربى به استان كرمان و از غرب به استان يزد محدود مي باشد . خراسان جنوبى 4 شهرستان دارد كه عبارتند از : بيرجند ، قاينات ، سربيشه و نهبندان . براساس آخرين آمار (1375) جمعيت اين استان 600000 نفر برآورد شده است . خراسان جنوبى در گذشته بخشى از سرزمين قهستان (معرب كوهستان) بود . قهستان در گذشته به ولايات جنوب خراسان اطلاق مى شد ، كه از شمال شرق تا هرات و از غرب و جنوب تا كوير لوت و سيستان امتداد داشت و مركز آن «قاين» بود . در روايات اساطيرى بناى قهستان را به سام ابن نريمان نسبت داده اند و آن را بخشى از قلمرو فريدون پيشدادى مى دانند . در اين منطقه روستاهايى با نام هاى سلم آباد ، فريدون ، گيو و ... وجود دارند كه مؤيد اين روايات هستند . براساس كتيبه هاى به جا مانده از دوره هخامنشى و به گفته بعضى از مورخان يونانى ، قهستان سكونت گاه قوم ساگارت ، از اقوام آريايى بود . هرودوت مورخ يونانى مى نويسد : آن ها در رديف اقوام شرقى هستند و از سكنه ساتراپ چهاردهم هخامنشيان به شمار مى روند . از اواخر قرن پنجم هجرى قهستان به يكى از مراكز مهم فعاليت فرقه اسماعيليه به رهبرى حسن صباح تبديل شد . زيرا از آنجايى كه اين ناحيه از موقعيت مناسب اقليمى و طبيعى برخوردار نبود و مورد بى توجهى حكومت هاى مركزى بود ، براى فعاليت هاى فرقه اسماعيليه داراى شرايط مساعدى بود . لذا ، بعد از منطقه الموت ، قهستان به مهم ترين مركز فعاليت اسماعيليان تبديل شد ، كه قلمروى در حدود ترشيز (كاشمر) تا نه (نهبندان) را در برمى گرفت . صفويان ، كه به امر تجارت اهميت زيادى مى دادند ، باعث رونق و گسترش تجارت در اين منطقه شدند و همچنين امنيت نسبتاً پايدارى در آن حوالى ايجاد كردند . در آن زمان بيرجند ، كه قصبه اى بيش نبود به عنوان حاكم نشين قاينات برگزيده شد و خاندان اميريه علم كه خود را به حازم بن خزيمه منتسب مى كردند ، در رأس آن قرار گرفتند و بعدها در كليه تحولات صفحات شرقى و جنوب شرقى ايران نقش فعالى را ايفا نمودند . خراسان جنوبى تا 1383، بخشى از استان پهناور خراسان بود ، ولى در اين سال براساس تقسيمات جديد كشورى ، از آن منفك شد و خود مستقلاً به استان مجزايى تبديل گرديد . استان خراسان جنوبى ، ناحيه اى خشك و گرم است ، كه از نظر موقعيت طبيعى به دو منطقه كوهستانى و دشتى تقسيم مى شود . مناطق كوهستانى عمدتاً در شمال و شمال شرقى آن قرار دارند ، و مناطق دشتى و هموار آن در قسمت هاى جنوب ، غرب و جنوب شرقى قرار گرفته اند . استان خراسان جنوبى جزو ناحيه گرم و خشك محسوب مى شود و بيش تر نواحى آن اقليمى خشك دارد و تنها نواحى كوهستانى آن از آب و هواى معتدل برخوردار است . آب و هواى استان را مى توان به شرح زير تقسيم بندى نمود : آب و هواى نيمه بيابانى معتدل ، كه مناطق شمالى و شمال شرقى استان را در برمى گيرد . آب و هواى گرم و خشك بيابانى ، كه مناطق جنوب و غرب استان را در برمى گيرد . بيش ترين درجه حرارت استان در تابستان ها 40 درجه سانتى گراد بالاى صفر و كم ترين آن در زمستان ها 10 درجه زير صفر است . متوسط بارندگى استان نيز در حدود 200 ميليمتر در سال است .

استان ایلام
استان ايلام با 19680 كيلومتر مربع مساحت در غرب كشور واقع شده است . بر اساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري در سال 1375 ، شهرستانهاي استان ايلام عبارتند از : آبدانان ، ايلام ، ايوان ، دره شهر ، دهلران ، شيروان و چرداول و مهران . شهر ايلام مركز استان ايلام است . اين استان از جنوب با استان خوزستان ، از شرق با استان لرستان و از شمال با استان كرمانشاه و از سمت غرب با 425 كيلومتر مرز مشترك با كشور عراق همجوار است . ناهمواريهاي استان ايلام ، از چينخوردگيهاي موازي در جهت شمال غربي و جنوب شرقي به وجود آمدهاند . كوههاي استان ايلام عمدتاً به دوران دوم و سوم زمين شناسي مربوط است . نواحي شمالي و شمال شرقي استان ايلام كوهستاني و نواحي غرب و جنوب غربي آن از اراضي پست و كم ارتفاع تشكيل شده است . كبيركوه و ديناركوه مهمترين ارتفاعات استان ميباشد . در نواحي كوهستاني شمال و شمال شرقي استان و بين رشته كوهها ، دشتهاي كم وسعتي مانند : هليلان ، شيروان ، ايلام و غيره قرار دارند و در قسمتهاي جنوب غربي و غرب استان نيز دشتهاي وسيع و گرمسيري دهلران ، دشت عباس واقع شدهاند كه در شرق به جلگه خوزستان متصل ميشوند .اين استان در سال 1375 ، حدود 487800 نفر جمعيّت داشت كه از اين تعداد 23/53 درصد در نقاط شهري و 61/۴۴ درصد در نقاط روستايي سكونت داشتهاند . مطالعات و كشفيات محدود باستان شناسي نشان ميدهد كه قوم «گوتي» در حدود 4000 سال پيش از ميلاد در اين نواحي بسر ميبرده است . قوم «كاسي» يا «كاسيت» بعد از گوتيها احتمالاً از نواحي قفقاز به اين نواحي مهاجرت كردهاند . قوم كاسي يكبار به قصد تصرف بابل به بينالنهرين هجوم برده و شكست خورده است . سپس در حمله ديگري به حكومت بابل پايان داده و نزديك به ۶ قرن حكومت كرده است . كشف آثار برنزي در لرستان ، ايلام و طالش تمدن باستاني اين قوم را به هم مرتبط ساخته است . الهه مورد پرستش «كاسيها» ربالنوع آفتاب به نام «سورياش» بوده كه از ارباب انواع آريايي نيز به شمار ميرود . سرزميني كه اكنون ايلام نام دارد ، بنا به اسناد تاريخي فراوان بخشي از كشور عيلام باستان بوده است در كتيبههاي بابلي ، ايلام را «آلامتو» يا «آلام» خواندهاند كه به قولي به معناي كوهستان يا كشور طلوع خورشيد است . مدّتي پس از سقوط ايلام ، حوزه فرمانروايي آن به دو منطقه تحت نفوذ پارسها در شرق و مادها در غرب تقسيم شد . اقوام ساكن زاگرس در دوره هخامنشي جزئي از امپراطوري هخامنشي بوده است . وجود آثار باستاني فراواني از دوره ساساني در استانهاي ايلام و لرستان ، نشان ميدهد كه اين منطقه در آن زمان اهميّت ويژهاي داشته است . در اواخر قرن چهارم هجري قمري ، حسنويه كرد بر ايلام و لرستان فعلي حكومت ميكرده است و تا اوايل قرن ششم هجري قمري ، حكومت اين خاندان ادامه داشته است . در فاصله سالهاي 570 تا 1006 ه.ق ، اتابكان لفر بر پشتكوه و لرستان حكومت كردهاند ، اين خاندان بعدها مقر حكومت خود را به پشتكوه «ايلام كنوني» منتقل كردند . آخرين والي پشتكوه پس از كودتاي 1299 شمسي به نحوي مسالمتآميز ، منطقه تحت حكومت خود را رها كرده و در كشور عراق اقامت گزيد از سال 1309 در تقسيمات كشوري ، ايلام جزء استان پنجم يعني كرمانشاه گرديد . سپس به علّت موقعيت مهّم سياسي - مرزي و محروميتهاي فراوان به فرمانداري كل تبديل شد و اكنون يكي از استانهاي مهّم كشور محسوب ميشود . استان ايلام از جمله مناطق عشاير نشين سرزمين ايران است كه در دهههاي اخير ، مناسبات سنتي مبني بر كوچ در بسياري از نواحي آن در حال منسوخ شدن است . ولي در نظام فرهنگي ، اعتقادات ، ارتباطات اجتماعي ، سنتها ، آداب و ديگر رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي مردم اين خطه ، آثار اين نوع شيوه معيشت و زندگي اجتماعي هنوز مشاهده ميشود . استان ايلام از نظر شرايط اقليمي جزو مناطق گرمسيري كشور محسوب ميشود ، ولي به علّت وجود ارتفاعات كبيركوه و ديناركوه ، اختلاف درجه حرارت و بارندگي در بخشهاي شمالي ، جنوبي و غربي آن زياد است . به طوري كه مناطق سهگانه سردسيري ، گرمسيري و معتدل در اين استان شكل گرفته است : مناطق كوهستاني شمال و شمال شرقي استان نسبتاً سردسير با زمستانهاي طولاني است ، مناطق جلگهاي غرب و جنوب غربي استان گرمسير است و مناطق مياني آن آب و هواي معتدل دارد . براساس گزارش ايستگاه سينوپتيك ايلام در سال 1375 ، در شهر ايلام حداكثر مطلق حرارت در ماه مرداد 38 درجه سانتيگراد و حداقل آن در بهمن ماه ۴/0 درجه سانتيگراد گزارش شده است . ميزان بارندگي سالانه آن نيز ۴/578 ميليمتر و تعداد روزهاي يخبندان آن در فصل زمستان 27 روز ثبت شده است .

استان بوشهر
استان بوشهر حدود 27۶۵3 كيلومتر مربع مساحت و 60 كيلومتر ساحل دارد و در شمال خليج فارس در جنوب ايران واقع شده و اهميت سوق الجيشي و اقتصادي قابل توجهي دارد . شهرستانهاي بوشهر ، تنگستان ، دشتستان ، دشتي ، دير ، ديلم ، كنگان و گناوه در اين استان قرار دارند و مركز سياسي - اداري آن ، شهر بوشهر است . استان بوشهر از نظر موقعيت طبيعي از دو قسمت جلگهاي و كوهستاني تشكيل شده است . قسمت جلگهاي آن در امتداد خليج فارس كشيده شده است . اكثر شهرها و مراكز جمعيتي استان در محدوده اين جلگهها استقرار يافتهاند . قسمت كوهستاني استان ، از دو رشته كوه گچترش و نوكند تشكيل شده كه در سراسر طول استان به موازات هم امتداد يافتهاند . استان بوشهر در سال 1375 حدود 743675 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد 05/53 درصد در نقاط شهري و 76/۴۴ درصد در نقاط روستايي سكونت داشتند و بقيه غير ساكن بودهاند . استان بوشهر به علت موقعيت استراتژيكي مناسب براي احداث پايگاه دريايي و بندرگاه ، مورد استفاده پادشاهان عيلام قرار گرفته بود . در زمان هخامنشيان سرزمين بوشهر جزو ساتراپ پارس بود . خليج فارس و به تبع آن استان بوشهر ، به دليل موقعيت سوق الجيشي و اهميت اقتصادي و بازرگاني ، در طول تاريخ همواره از سوي كشورها و دولتها براي تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت سياسي مورد توجه قرار گرفته است . اولين يورش دولتهاي اروپايي به سواحل خليج فارس در سال 1506 ميلادي با حمله پرتغالي براي مقابله با تجار مصري و ونيزي صورت گرفت . در سال 1031 هجري قمري شاه عباس صفوي با انگليسيها متحد شد و دست پرتغاليها را از خليج فارس كوتاه كرد . از سال 1148 ه.ق نادر شاه بوشهر را كه دهكدهاي بيش نبود ، مورد توجه قرار داد و بوشهر را به يك بندر با اسكله كشتي سازي تبديل كرد . در اواخر سلطنت نادر شاه افشار ، ايران 23 تا 25 فروند كشتي در خليج فارس مستقر كرده بود . در دوره حكومت سلسله زند نيز اين منطقه محل كشمكشهاي سياسي بود . سلسله قاجاريه كه پس از زنديه به روي كار آمد چندان نفوذي در خليج فارس نداشت . به همين دليل رفته رفته نفوذ انگليسيها در خليج فارس بيشتر شد و زمام امور خليج فارس و درياي عمان به دست آنها افتاد و ژنرال كنسول انگليس در بوشهر مدت 20 سال بر خليج فارس حكمراني كرد . اين حكمراني تا سالهاي بعد از 1913 ميلادي نيز ادامه داشت و در جنگهايي مابين سپاه ايران و قشون متجاوز انگليسي در زمان ناصرالدين شاه روي داد . سپاه ايران در سال 1857 مغلوب شد و سلطه انگليسيها بر خليج فارس و استانهاي ساحلي كماكان ادامه يافت . اين شكست در سال 1913 ميلادي نيز كه رهبري جنبش استقلال طلبانه را رئيس علي دلواري و دليران تنگستان بر عهده داشتند ، مجدداً تكرار شد . آب و هواي استان در نوار ساحلي گرم و مرطوب و در قسمتهاي داخلي ، گرم و خشك صحرايي است . در اين استان دو فصل محسوس وجود دارد ؛ زمستان نسبتاً خنك شامل ماههاي آذر ، دي ، بهمن و اسفند و تابستان گرم و خشك كه ساير ماههاي سال را در بر ميگيرد . فصول پاييز و بهار اين استان بسيار زودگذر است . متوسط دماي سالانه استان 24 درجه سانتي گراد گزارش شده است كه بيشترين مقدار آن در تابستان با 50 درجه و كمترين مقدار آن در زمستان با ۶ درجه سانتيگراد ثبت شده است . گرماي متوسط خنكترين ماه اين استان ، در دي ماه با 15 درجه سانتيگراد گزارش شده است . در اين استان مابين دهم ارديبهشت تا دهم مهرماه (حدود 140روز) ميزان گرما به بيش از 40 درجه سانتيگراد ميرسد .

استان گیلان
قبل از مهاجرت اقوام آریائی به ایران صفحات شمالی ایران ، یعنی نواحی جنوب دریای مازندران ، مسکن اقوامی مانند کادوسیان ، آماردها کاسپیان و تپوریها و ... بود . قدیمی ترین سندی که از قوم کاسی ها یاد می کند مربوط به سده 24 قبل از میلاد و متعلق به (پوزوراین شوشیناک) است هرودوت مورخ یونانی این قسمت را حاکم نشین پانزدهم بر شمرده که ساس ها و کاسپی های ساکن آن دویست تالان خراج به داریوش می پرداختند . استرابن که در 40 ق . م تا 40 میلادی می زیست اقوام گلامی ، کادوس ، ماردی و بعضی قبائل گرگانی را ساکنان نواحی شمال کوه البرز دانسته اند . در گذر زمان اعراب کادوسیان را طیلسان خواندند . بعدها این نام نیز تغیر یافت و امروزه آنها را تالش یا تالشیان می نامند . (پلوتارک) مورخ یونانی درباره جنگ کادوسیان با اردشیر ساسانی در 384 میلادی سخن گفته است . پیرنیا با توجه به نوشته های کتزیاس درباره کادوس ها می گوید مادها ابتدا گیلان و حوالی آن را در اختیار داشتند ولی در اواخر دوره مادها به سبب پاره ای اختلافات آن را از دست دادند چنانکه در اواخر عصر هخامنشی نیز کادوسی ها به صورت نیمه مستقل می زیستند نزاع میان مادها و کادوسیان از وقایع مهم اواخر حکومت مادها است . موقعيت جغرافيايي استان گيلان با پهنهاي به مساحت 14711 كيلومتر مربع در ميان رشته كوههاي البرز و تالش در ساحل درياي خزر و شمال ايران قرار گرفته است . براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري سال 1375 ، شهرستانهاي استان گيلان عبارتند از : آستارا ، آستانه اشرفيه ، بندر انزلي ، رشت ، رودبار ، رودسر ، شفت ، صومعه سرا ، طالش ، فومن ، لاهيجان و لنگرود . شهر رشت مركز استان گيلان است . استان گيلان با استانهاي اردبيل در غرب ، مازندران در شرق ، زنجان در جنوب و كشور تازه استقلال يافته آذربايجان و درياي خزر در شمال هم مرز و همسايه است . جمعیت استان اين استان در سال 1375 ، حدود 2241896 نفر جمعيّت داشته است كه 83/۴۶ درصد آن در نقاط شهري و 15/53 درصد بقيه در نقاط روستايي سكونت داشتهاند . ناهمواريهاي استان از غرب به شرق شامل : طالش ، ماسوله و پشته كوه و رشته كوه البرز است كه از سه بخش غربي ، مركزي و شرقي تشكيل شده است . البرز غربي مانند حصاري استان گيلان را در بر گرفته است و بلندترين قله آن در گيلان فك يا دلفك (آشيانه عقاب) نام دارد . جلگههاي استان گيلان در ميان دريا و كوهستان تا ارتفاع يكصد متري سطح دريا گسترش يافتهاند كه به سه قسمت عمده تالش ، گيلان غرب و گيلان شرق تقسيم ميشوند . تاريخ گيلان تا شش قرن پيش از ميلاد ، يعني تا زماني كه تاريخ نگاران يونان ، گوشههايي از تاريخ ايران را روشن كردهاند ، تاريك و مبهم است و تنها با تكيه بر پارهاي كاوشهاي باستان شناختي ميتوان گوشههايي از آن را روشن كرد .آثار به دست آمده از سرزمينهاي سواحل جنوب درياي خزر به دوره پيش از آخرين يخبندان (بين 50 تا 150 هزار سال پيش) تعلّق دارند . پيشينه تمدن گيلان به چند هزار سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد . در آن دوره «كاسي»ها براي دستيابي به زمينهاي بهتر به نواحي ديگر مهاجرت كردند . در همين زمان ، گروهي از قومهاي مهاجر از جمله آرياييها به علّت تغيير آب و هوا و افزايش سرماي قطبي به اين منطقه كوچ كردند و از آميزش مهاجران و ساكنان بومي منطقه ، چندين قوم جديد تشكيل شد كه در اين ميان دو قوم «گيل» و «ديلم» اكثريت داشتهاند . در سده ششم پيش از ميلاد ، گيلانيان با كوروش هخامنشي متفق شدند و دولت ماد را سرنگون كردند . زمانيكه سلسله هخامنشي سرنگون شد ، كشور به تصرف اسكندر و سپس سلوكيها در آمد . در زمان سلوكيان ، فرمانروايان محلي گيلان ، با استقلال كامل حكومت ميكردند . در زمان ساسانيان ، گيلان تا اندازهاي استقلال خود را از دست داد . در زمان خلفاي عباسي ، علويان در كوهستانهاي ديلم زندگي ميكردند و ميكوشيدند دست خلفاي عباسي را از ديگر نقاط ايران كوتاه كنند . چنين بود كه بناي اتحاد ديلميان و علويان پيريزي شد . در حدود سال 290 هجري قمري ، مردم گيلان و ديلم به مذهب شيعه روي آوردند . از همين دوره در تاريخ ايران سلسلههايي با منشاء گيلاني و ديلمي پديد آمدند . يكي از مهمترين اين سلسلهها «آل بويه» بود . در قرن هشتم هجري «اولجايتو» مغول موفق شد به طور موقت بر اين سرزمين پيروز شود . گيلانيان در روي كار آمدن خاندان صفوي نقش مهمي ايفا كردند ولي در زمان سلطنت شاه عباس اوّل ، گيلان استقلال خود را از دست داد . در سال 1071 هجري قمري شماري از قزاقان روس به قصد غارت به گيلان هجوم برده و دست به چپاول زدند . نادر شاه به علّت علاقه زياد به افزايش قدرت نيروي دريايي ، گيلان را مورد توجه جدي قرار داد . گيلكها در پيروزي انقلاب مشروطه نيز سهي عمده داشتند و آنان در سال 1287 ه.ق پس از دو روز پيكار عليه قزاقان محّمد عليشاه ، تهران را فتح كردند . نقش مردم گيلان در نهضت مشروطه و جنبش ميرزا كوچك خانجنگلي از نمونههاي درخشان تاريخ اين خطه است . استان گيلان از نظر فرهنگي نيز يكي از مناطق ويژه ايران است كه مجموعهاي از سنن ديرين و باستاني را پديد آورده است . زبان مردم گيلان نيز تحت تأثير تنوع قومي ، گويشهاي گوناگون دارد كه مهّمترين آنها گيلكي ، تالشي و ديلمي است . درباره نژاد اقوام ساکن گیلان قبل از ورود آریائی ها نظریه های مختلفی وجود دارد . اغلب پژوهشگران از جمله (هنری فیلد) بر آنند که سومری ها مظاهر تمدن خود را از ناحیه جنوب شرقی دریای مازندران که در آنجا گنجینه ای از اشکال و سفال سومری کشف شده با خود به جلگه بین النهرین آورده اند . در پهلوان نامه گیل گمش از قول پروفسور آمده است : این گونه می توان گفت که ریشه نژادی سومریان با آریائی های کوهپایه نشین کوهستان های خاوری همگن باشد و افسانه های کهن این مردم نیز اشاره به کوچ آنان از فرازهای سخت به سوی آبرفت های زندگی بخش بین النهرین می کند زبان گویش گیلکی وابسته به زبانهای آریائی است که قرنها و هزاره ها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است . گویش گیلکی خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم می شود . شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدوده های این دو گویش محسوب کرد . مردم گیلان در آغاز به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و در زمان ساسانیان بیشتر مردم گیلان زرتشتی شدند . در روزگار قباد گروهی از گیلانیان به این ایین گرویدند . جنگهای خونینی بین دیلمیان و اعراب باعث شد تا مردم گیلان کم کم با اعتقادات اعراب آشنا شوند و به دین اسلام بگروند . اقليم سرزمين گيلان به آب و هواي معتدل خزري معروف است . كوهستان تالش با جهت شمالي ، جنوبي و كوهستان البرز با امتداد غربي - شرقي ، مانند سدي از عبور بخار آب درياي خزر و بادهاي مرطوب شمال غربي به داخل ايران جلوگيري ميكند و به علّت ارتفاع زياد موجب بارندگيهاي فراوان در استان گيلان ميشود . تبخير گسترده درياي مازندران ضمن افزايش رطوبت هوا در تابستان و كاهش آن در زمستان ، ميانجامد . از اين رو ، يخ بندان زمستاني در نواحي كنارهاي دريا بسيار كم گزارش شده است . ميزان بارندگي در استان گيلان به بادهاي مرطوبي بستگي دارد كه در زمستان از شمال غرب در بهار از شرق و در تابستان و پاييز از غرب ميوزند . اين بادها ، هواي مرطوب دريا را به سوي جلگه گيلان ميرانند و موجب بارندگيهاي فراوان و طولاني ميشوند . در سال 1375 ، ميزان بارندگي در رشت ۴/1015 ميليمتر و تعداد روزهاي يخبندان سالانه آن 20 روز و روزهاي باراني آن 156 روز گزارش شده است . متوسط حداقل دماي رشت 3/۶ درجه سانتيگراد و متوسط حداكثر دماي آن 9/20 درجه ثبت شده است .

استان اردبیل
استان اردبيل با 18050 كيلومتر مربع وسعت در شمال غرب فلات ايران قرار دارد . اردبيل ، خلخال ، مشكين شهر ، گرمي ، بيلهسوار و پارسآباد از شهرهاي مهم استان و شهر تاريخي و مذهبي اردبيل ، مركز آن است . از استان اردبيل ۵/282 كيلومتر با جمهوري آذربايجان مرز مشترك دارند . در 159 كيلومتر از مرز مشترك رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند . دو نقطه اصلاندوز و بيله سوار مغان با جمهوري آذربايجان ارتباط زميني دارد . محور اردبيل - آستارا (گردنه حيران) نزديكترين راه ارتباطي استان با مركز كشور است . اين راه شهرستانهاي استان اردبيل را از راه رشت و قزوين به تهران وصل ميكند . قله سبلان با 4811 متر ارتفاع بلندترين نقطه اين استان است و در شمال غربي شهرستان اردبيل واقع شده است . استان اردبيل در سال 1375 حدود 011/168/1 نفر جمعيت داشته است كه 7/48 درصد آن شهرنشين ، 1/۵1درصد آن روستانشين و 2/2 درصد ديگر آن غير ساكن و عشاير بودهاند . تاريخ استان اردبيل با تاريخ سرزمين آذربايجان در آميخته است . بسياري از مورخان اسلامي بناي شهر اردبيل را به فيروز پادشاه ساساني (489 - 457 م) نسبت ميدهند و بر همين اساس شهر اردبيل بيش از 1500 سال قدمت تاريخي دارد . اردبيل در زمان هخامنشيان اهميت سياسي و نظامي مهمي داشت و مركز استقرار اردوي ايران جهت حفظ و نگهداري مرزهاي شمالي ايران بود . به روايت اوستا ، زردشت پيامبر ايراني در كنار رود «دائييتا» كه امروزه ارس ناميده ميشود به دنيا آمده و كتاب خود را در كوهستان سبلان تحرير كرده و براي ترويج دين خود به شهر اردبيل روي آورده است . در زمان حمله عربها به ايران (22 هجري قمري) اردبيل بزرگترين شهر آذربايجان بود كه به دست سپاهيان اسلام افتاد . بين سالهاي 267 تا 317 ه. ق اين شهر مركز حكمراني طايفه بني ساج بود كه حكومت را از مراغه به اردبيل انتقال داده بودند . اردبيل تا حمله مغول مركز حكومت آذربايجان بود . شاه اسماعيل براي تشكيلحكومت واحد ايراني از اردبيل قيام كرد و تبريز را در سال 906 ه.ق پايتخت رسمي ايران قرار داد . در دوره صفوي اردبيل از لحاظ سياسي و اقتصادي سرآمد شهرهاي ايران بود . اين شهر در مسير شاهراه تجاري ايران و اروپا قرار داشت و ابريشم و مال التجاره وارده از گيلان از طريق اردبيل به اروپا صادر ميشد . علاوه بر اهميت جاذبههاي طبيعي و تاريخي كه زمينه مناسبي را براي توسعه اقتصادي - اجتماعي استان اردبيل فراهم آوردهاند ، موقعيت استراتژيك اين استان بويژه از نظر توريسم عبوري و بازرگاني ، اين شهر را در اهميت درجه اول قرار داده است . گرايشهاي قومي و فرهنگي اخير كه مابين آذربايجان ايران و جمهوري آذربايجان بوجود آمده جريان توريستي دائمي مابين اين جمهوري و استان اردبيل را گسترش داده است . شهرستان اردبيل از ارتفاعات كوهستانهاي سبلان ، طالش و بزغوش ، متأثر است . بيشتر نواحي اردبيل بيش از 3 هزار متر از سطح دريا ارتفاع دارد . قله سبلان با ارتفاع 4811 متر در شمال غربي اين شهرستان واقع شده و در اعتدال هواي آن نقش عمدهاي دارد . شهرستان اردبيل از مناطق سردسير ايران است و بين ۵ تا 8 ماه در سال سرد است . زمستانهاي بسيار سرد و تابستانهاي معتدل از ويژگيهاي آب و هوائي اردبيل است .

استان چهارمحال و بختیاری
استان چهارمحال و بختياري با 28559 كيلومتر مربع وسعت و در قلمرو مركزي رشته كوههاي زاگرس بين پيشكوه هاي داخلي و استان اصفهان استقرار يافته است . اردل ، بروجن ، شهركرد ، فارسان و لردگان 5 شهرستان اين استان ميباشند . شهركرد مركز استان چهارمحال و بختياري است . استان چهارمحال و بختياري در سال 1375 حدود 761168 نفر جمعيت داشته است كه 45 درصد آن شهر نشين ، 8/54 درصد روستانشين و بقيه غير ساكن (كوچ رو) بوده است . نسبت جنسي جمعيت استان 102 نفر ميباشد . تاريخ سرزمين چهارمحال و بختياري با تاريخ ايل بختياري در هم آميخته است . بختياريها شاخهاي از طوايف لر هستند كه در تاريخ ايران به «لر بزرگ» مشهور شدهاند . ايل بختياري به دو دسته بزرگ هفت لنگ و چهار لنگ تقسيم ميشود . قلمرو تابستاني يا ييلاقي چهار لنگها در شمال منطقه و هفت لنگها در جنوب آن واقع است . منطقه بختياري گاهي جزء استان فارس و زماني جزء حكومت خوزستان بود . حيات عشايري بختياريها و ويژگيهاي ناشي از اين نوع زندگي اجتماعي باعث شده است كه آثار تاريخي و باستاني اندكي در استان بوجود آيد ، ولي زيباييهاي طبيعي آن كم نظير و جالب توجه است ، بطوريكه هر بينندهاي را مجذوب ميسازد . تالابهاي دلانگيز و زيبا ، تفرجگاههاي مصفا ، حواشي سرسبز رودخانهها ، گلزارهاي بي نظير ، چشمههاي آبگرم و معدني ، آبشارهاي فرحبخش ، ارتفاعات بلند ، برف فراوان زمستان و دهها عنصر طبيعي ديگر ، جلوههاي بسيار زيبا و ديدني فراهم آورده و زمينههاي مساعدي را براي بهره برداريهاي گردشگاهي و ورزشهاي زمستاني بوجود آورده است . استان چهار محال و بختياري از لحاظ آداب و رسوم و كنشهاي فرهنگي يكي از جالبترين مناطق عشايري ايران است . مراسم ويژه عشايري در ارتباط با زندگي كوچ و كوچ نشيني ، انجام مراسم ويژه در اعياد ملي و مذهبي ، نحوه ازدواج و همسرگزيني ، چگونگي انجام سوگها و عزاهاي خصوصي و مذهبي ، موسيقي و رقص بومي ، نوع پوشش زنان و مردان و ... از جمله جاذبههاي فرهنگي منطقه محسوب ميشوند . استان چهارمحال و بختياري در ناحيه مركزي سلسله جبال زاگرس كه از شمال غربي به جنوب شرقي امتداد دارد واقع شده است . بلندترين استان در ناحيه غربي با 4548 متر ارتفاع در قله زردكوه بختياري و پستترين نقطه آن در ناحيه شرقي چهارمحال است . كوههاي استان سرچشمه اصلي رودخانههاي دائمي زاينده رود و كارون و در سراسر سال پوشيده از برف هستند و جزو حوزههاي آبگير دائمي ايران به شمار ميروند . به دليل شيب ارتفاعات بختياري كه از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شدهاند ، همچنين به دليل بلندي عوارض طبيعي ، موقعيت جغرافيايي و توپوگرافي ، آب و هواي استان نسبتاً سرد است . در ارتفاعات بالاي 2000 متر كه مساحت عمده استان را در برميگيرد ريزش برف و باران از اواسط پاييز تا فروردين ادامه دارد ، ولي در مناطق پست با بيش از 40 درجه حرارت در تابستان ، حجم نزولات جوي كمتر است . فصل سرما از اواسط آبان آغاز و 4 تا 5 ماه ادامه پيدا مييابد . سردترين ماههاي سال ، دي و بهمن است . متوسط درجه حرارت استان 3/10+ درجه سانتيگراد ، حداكثر مطلق درجه حرارت 2/35+ و حداقل مطلق آن 6/15- درجه سانتيگراد ميباشد . ميزان بارندگي سالانه 426 ميليمتر و تعداد روزهاي يخبندان 127 روز است . از ارديبهشت تا آبان جزو ماههاي خشك و ماههاي آذر ، دي ، بهمن و اسفند جزو ماههاي يخبندان به شمار ميرود .


















