عضویت در خبرنامه

سیستم پکیج همکاران

تبدیل تاریخ

هتل ها

معرفی ایران

استان خراسان رضوی

استان خراسان رضوی

استان خراسان شمالی

استان خراسان شمالی

استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان

استان کرمان

استان کرمان

استان گیلان

استان گیلان

استان کهگیلویه و بویراحمد

استان کهگیلویه و بویراحمد

استان خراسان رضوی

استان خراسان رضوی

استان خراسان رضوى با 150000 كيلومتر مربع مساحت ، يكى از مهم ترين استان هاى كشور است كه در شمال شرقى ايران قرار گرفته است . تايباد ، تربت جام ، تربت حيدريه ، چناران ، خواف ، درگز ، سبزوار ، سرخس ، فردوس ، فريمان ، قوچان ، كاشمر ، گناباد ، مشهد ، نيشابور ، برداسكن و .... مجموع شهرستان هاى اين استان هستند . مركز استان خراسان رضوي ، شهرستان مشهد است كه حرم مطهر حضرت رضا (ع) ، امام هشتم شيعيان در آن قرار گرفته است . استان خراسان رضوى از نظر موقعيت طبيعى به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم مى شود . بخش شمالى كوهستانى است كه در نواحى پست آن ، دشت هاى حاصلخيزى ايجاد شده و شرايط مناسبى براى توسعه كشاورزى و دامدارى فراهم آمده است . بخش جنوبى آن از دشت هاى كويرى با تپه هاى كم ارتفاع تشكيل شده كه با فقر پوشش گياهى مواجه است جمعیت استان خراسان رضوى در سال 1375حدود 4500000 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد حدود 56 درصد در نقاط شهرى و 43/5 درصد در نقاط روستايى سكونت داشته و بقيه غير ساكن يا عشاير بوده اند . تاريخ و فرهنگ استان خراسان رضوى ، كه در گذشته بخشى از خراسان بزرگ بود ، همواره عرصه دايمى ظهور و سقوط قدرت ها و حكومت ها در تاريخ گذشته ايران بوده است . در اين سرزمين پهناور اقوام و حكومت هاى ترك و تازى و تاتار ، غز و قجر و قبچان ، مغول ، تركمن و افغان حوادثى بى شمار آفريده اند . جغرافيدانان قديم ، سرزمين ايران بزرگ (ايرانشهر) را به هشت اقليم تقسيم كرده بودند كه خراسان بزرگترين و آبادترين اقليم آن بوده است . اين استان در زمان ساسانيان بوسيله يك سپهبد اداره مي شد كه به او «پادگوسبان» مي گفتند و چهار تن مرزبان تحت فرمان وى بودند كه هر كدام يكى از چهار قسمت خراسان آن روز را اداره مي كردند . خراسان در دوران اسلامى به چهار قسمت تقسيم مي شد كه هر قسمت آن بنام يكى از چهار شهر بزرگ نيشابور ، مرو ، هرات و بلخ ناميده مى شد . در سال 31 ه.ق اعراب روانه خراسان شدند و طى همين دوره ساكنين خراسان به دين اسلام گرويدند . سرزمين خراسان تا سال 205 ه.ق در تصرف خاندان بنى عباس بود . ولى در سال 283 ه.ق سال 283 ه.ق بدست طاهريان ، استقلال يافت و در سال 287 ه.ق جزو قلمرو سامانيان گرديد . در سال 384 ه.ق سلطان محمود غزنوى خراسان را متصرف شد و در سال 429 ه.ق طغرل اول سلجوقى نيشابور را تصرف كرد . سلطان محمود غزنوى چندين بار با سلجوقيان جنگيد و تركان غزنوى ، سلطان سنجر سلجوقى را به سختى شكست دادند . در سال 552 خراسان به تصرف خوارزمشاهيان درآمد و در قرن هفتم هجرى قمرى بر اثر حملات مغول ها ، اين سرزمين ضميمه متصرفات ايلخانان مغول گرديد . در قرن هشتم هجرى ، سربداران پرچم استقلال را در سبزوار برافراشتند و در سال 873 ه.ق خراسان به تصرف امير تيمور گوركانى درآمد و شهر هرات نيز پايتخت اعلام شد . در سال 913ه.ق خراسان به تصرف ازبكان درآمد . پس از مرگ نادرشاه افشار (1160 ه.ق) ، خراسان به تصرف افاغنه درآمد و در دوران قاجاريه با دخالت و حمايت استعمار انگليس از افاغنه به منظور حفظ سرحدات هندوستان ، سرانجام عهدنامه پاريس (1273 ه.ق) منعقد گرديد و ايران متعهد گرديد كه در امور داخلى افغانستان دخالتى نداشته باشد و در همين دوره خراسان به دو قسمت تقسيم شد : قسمت شرقى در افغانستان تحت الحمايه انگليس شد و قسمت غربى در تصرف ايران باقى ماند . به عبارت ديگر ، پرجمعيت ترين نواحى خراسان از ايران جدا شد . با وجود تمام اين فراز و نشيب ها ، خراسان يكى از استان هاى آباد و حاصلخيز ايران به شمار مي رود . استان خراسان رضوى از نظر جاذبه هاى طبيعى (با وجود محدوديت منابع آبى) يكى از مناطق ديدنى ايران است . درياچه هاى كوچك چشمه هاى طبيعى و آب معدنى ، تفرجگاه ها ، مناطق حفاظت شده ، ارتفاعات و قله ها غارها و ... از جاذبه هاى اين منطقه به شمار مى روند . استان خراسان اماكن و بناهاى مذهبى و زيارتى متعددى را در خود جاى داده است ، از جمله مجموعه مقدس آستان رضوى (حرم مطهر امام رضا ع) و صدها آرامگاه و امامزاده كه همواره مورد توجه سياحان و زائران قرار دارند و افراد زيادى به منظور زيارت و سياحت به اين استان سفر مي كنند . استان خراسان رضوى در ناحيه معتدل شمالى قرار گرفته و بطور كلى آب و هوايى متغير دارد . دماى هواى استان از سمت شمال به سمت جنوب افزايش مي يابد ، ولى از ميزان بارش سالانه آن كاسته مي شود . نواحى مرتفع استان (ارتفاعات هزار مسجد - بينالود) آب و هواى سرد كوهستانى دارند . مناطقى همچون قوچان ، و نواحى جنوب بينالود ، ارتفاعات هزار مسجد و قسمتى از شهرستان مشهد داراى آب و هواى معتدل كوهستانى ، و كوهپايه هاى استان داراى آب و هواى نيمه بيابانى ملايم (كوهپايه اى) و نواحى جنوبى آن داراى آب و هواى گرم و خشك بيابانى است .

استان خراسان شمالی

استان خراسان شمالی

استان خراسان شمالى 28434 كيلومتر مربع مساحت دارد . آشخانه ، اسفراين ، بجنورد ، جاجرم ، شيروان و فاروج مجموع شهرستانهاى اين استان هستند . مركز استان خراسان شمالى ، شهرستان بجنورد است . استان خراسان شمالى از نظر موقعيت طبيعى به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم ميشود . بخش شمالى كوهستانى است كه در نواحى پست آن ، دشتهاى حاصلخيزى ايجاد شده و شرايط مناسبى براى توسعه كشاورزى و دامدارى فراهم آمده است . بخش جنوبى آن از دشتها و تپه هاى كم ارتفاع تشكيل شده كه با فقر پوشش گياهى مواجه است . استان خراسان شمالى در سال 1375 ، حدود 700000 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد حدود 56 درصد در نقاط شهرى و 43 درصد در نقاط روستايى سكونت داشته و بقيه غير ساكن يا عشاير بوده اند . استان خراسان شمالى ، كه در گذشته بخشى از خراسان بزرگ بود ، همواره عرصه دايمى ظهور و سقوط قدرتها و حكومتها در تاريخ گذشته ايران بوده است . در اين سرزمين پهناور اقوام و حكومتهاى ترك و تازى و تاتار ، غز و قجر و قبچان ، مغول ، تركمن و افغان حوادثى بى شمار آفريده اند . جغرافيدانان قديم ، سرزمين ايران بزرگ (ايرانشهر) را به هشت اقليم تقسيم كرده بودند كه خراسان بزرگترين و آبادترين اقليم آن بوده است . اين استان در زمان ساسانيان بوسيله يك اسپهبد اداره ميشد كه به او «پادگوسبان» ميگفتند و چهار تن مرزبان تحت فرمان وى بودند كه هر كدام يكى از چهار قسمت خراسان آن روز را اداره ميكردند . خراسان در دوران اسلامى به چهار قسمت تقسيم ميشد كه هر قسمت آن بنام يكى از چهار شهر بزرگ نيشابور ، مرو ، هرات و بلخ ناميده ميشد . در سال 31 ه.ق اعراب روانه خراسان شدند و طى همين دوره ساكنين خراسان به دين اسلام گرويدند . سرزمين خراسان تا سال 205ه.ق در تصرف خاندان بني عباس بود . ولى در سال 283 ه.ق سال 283ه.ق بدست طاهريان ، استقلال يافت و در سال 287 ه.ق جزو قلمرو سامانيان گرديد . در سال 384 ه.ق سلطان محمود غزنوى خراسان را متصرف شد و در سال 429 ه.ق طغرل اول سلجوقى نيشابور را تصرف كرد . سلطان محمود غزنوى چندين بار با سلجوقيان جنگيد و تركان غزنوى ، سلطان سنجر سلجوقى را به سختى شكست دادند . در سال 552 خراسان به تصرف خوارزمشاهيان درآمد و در قرن هفتم هجرى قمرى بر اثر حملات مغولها ، اين سرزمين ضميمه متصرفات ايلخانان مغول گرديد . در قرن هشتم هجرى ، سربداران پرچم استقلال را در سبزوار برافراشتند و در سال 873 ه.ق خراسان به تصرف امير تيمور گوركانى درآمد و شهر هرات نيز پايتخت اعلام شد . در سال 913 ه.ق خراسان به تصرف ازبكان درآمد . پس از مرگ نادرشاه افشار (1160 ه.ق) ، خراسان به تصرف افاغنه درآمد و در دوران قاجاريه با دخالت و حمايت استعمار انگليس از افاغنه به منظور حفظ سرحدات هندوستان ، سرانجام عهدنامه پاريس (1273 ه.ق) منعقد گرديد و ايران متعهد گرديد كه در امور داخلى افغانستان دخالتى نداشته باشد و در همين دوره خراسان به دو قسمت تقسيم شد : قسمت شرقى در افغانستان تحت الحمايه انگليس شد و قسمت غربى در تصرف ايران باقى ماند . به عبارت ديگر ، پرجمعيت ترين نواحى خراسان از ايران جدا شد . استان خراسان شمالى امروز از نظر جاذبه هاى طبيعى يكى از مناطق ديدنى ايران است . درياچه هاى كوچك چشمه هاى طبيعى و آب معدنى ، تفرجگاهها ، مناطق حفاظت شده ، ارتفاعات و قله ها و ... از جاذبه هاى اين منطقه به شمار مي روند . استان خراسان شمالى در ناحيه معتدل شمالى قرار گرفته و بطور كلى آب و هوايى متغير دارد . دماى هواى استان از سمت شمال به سمت جنوب افزايش مي يابد ، ولى از ميزان بارش سالانه آن كاسته ميشود . نواحى مرتفع استان آب و هواى سرد كوهستانى دارند . برخى مناطق بجنورد ، شيروان و نواحى جنوب آلاداغ و قسمتهايى از شهرستانهاى اسفراين و جاجرم داراى آب و هواى معتدل است .

استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان

استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ با 179۵۵79 كيلومتر مربع‌ مساحت ‌، پس‌ از استان‌ خراسان‌ بزرگترين‌ استان ‌كشور است‌ و شهرستان‌هاي‌ آن‌ عبارتند از : ايرانشهر ، چابهار ، خاش ‌، زابل ‌، زاهدان ‌، سراوان‌ و نيك‌ شهر . شهر زاهدان‌ مركز استان‌ است‌ . اين‌ استان‌ از دو ناحيه‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ تشكيل‌ شده‌ است‌ و در سمت‌ شرق‌ با كشورهاي‌ پاكستان‌ و افغانستان‌ مرز مشترك‌ دارد . در قسمت‌ جنوب‌ با درياي‌ عمان‌ و از قسمت‌ شمال‌ و شمال‌ غرب‌ با استان‌ خراسان‌ و در قسمت‌ غرب‌ با استان‌ كرمان‌ و استان‌ هرمزگان‌ همجوار است ‌. استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ از نظر موقعيت‌ طبيعي‌ در اواخر دوران‌ سوم‌ زمين‌ شناسي‌ در اثر جنبش‌هاي ‌كوه ‌زايي‌ از دريا جدا شده‌ و از آن‌ پس‌ ابتدا با رسوبات‌ آهكي‌ از نوع‌ دريايي‌ و سپس‌ از رسوباتي‌ با مواد نسبتاً درشت‌ و نرم‌ روي‌ هم‌ انباشته‌ شده‌ است‌ . قسمت‌ جنوبي‌ استان‌ كه‌ به‌ مكران‌ معروف‌ است ‌، يكي‌ از مناطق‌ در حال‌ فرو نشستن‌ تدريجي‌ است‌ و علّت‌ آن‌ نيز ضخامت‌ زياد رسوبات‌ رس‌ ماسه‌اي‌ دوران‌ سوم‌ است ‌. ارتفاعات ‌استان‌ به‌ دوران‌ دوم‌ و سوم‌ زمين ‌شناسي‌ تعلّق‌ دارد و سنگ‌هاي‌ آن‌ اغلب‌ آهكي‌ و گچي‌ است . بعضي‌ از كوه‌هاي ‌اين‌ استان‌ (مانند آتشفشان‌ تفتان‌) به‌ اواخر دوران‌ سوم‌ و اوايل‌ دوران‌ چهارم‌ تعلّق‌ دارد . ارتفاعات‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ جزو رشته‌ كوه‌هاي‌ مركزي‌ ايران‌ و شامل‌ ناهمواريهاي‌ شرق‌ چاله‌ لوت‌ و ارتفاعات‌ ديواره‌ شرقي‌ و جنوبي‌ چاله‌ جازموريان‌ است ‌. پهناي‌ كوهستان‌ها از شمال‌ به‌ جنوب‌ افزايش‌ مي‌يابد و در فاصله‌ ايرانشهر - كوهك‌ به‌ بيشترين‌ حد خود مي‌رسد . اين‌ ناهمواريها شامل‌ دو قسمت‌ كوه‌هاي‌ سيستان‌ و كوه‌هاي‌ بلوچستان ‌است ‌. اين‌ استان‌ در سال‌ 1375 ، حدود 722579 نفر جمعيّت‌ داشته‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 12/46 درصد در نقاط ‌شهري‌ و 75/52 درصد در نقاط ‌روستايي‌ سكونت‌ داشته‌ و بقيه‌ غيرساكن‌ بوده‌اند . استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ به‌ لحاظ‌ خصوصيات‌ طبيعي‌ و پيشينه‌ اسكان ‌، از دو منطقه‌ كاملاً متمايز سيستان‌ و بلوچستان‌ تشكيل‌ شده‌ است ‌. سيستان‌ امروزي‌ قسمت‌ شمال‌ استان‌ است ‌. مورخين‌ بناي ‌سيستان‌ را به‌ گرشاسب‌ يكي‌ از نوادگان‌ كيومرث‌ نسبت‌ داده‌اند . ناحيه‌ مذكور به‌ دليل‌ موقعيت‌ خاص‌ استراتژيكي ‌و جغرافيايي‌ در تمام‌ دوران‌ تاريخي‌ از اهميّت‌ به‌ سزايي‌ برخوردار بوده‌ است ‌. كتيبه‌هاي‌ بيستون‌ و تخت‌ جمشيد سيستان‌ را يكي‌ از ممالك‌ شرقي‌ داريوش‌ ذكر كرده‌اند . نام‌ سيستان‌ از "سكا" كه‌ يكي‌ از اقوام‌ آريايي‌ بود ، گرفته ‌شده‌ است ‌. "سكاها" در حدود سال‌ 128 پيش‌ از ميلاد سيستان‌ را به‌ تصرف‌ خود در آورده‌اند . در عصر ساسانيان ‌تا قرن‌ اوّل‌ اسلام‌ ولايت‌ سيستان‌ موقعيت‌ ممتازي‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود . در زمان‌ اردشير بابكان‌ ، سيستان‌ جزو متعلقات‌ دولت‌ ساساني‌ به‌ شمار مي‌آمد و در سال‌ 23 هجري‌ قمري ‌، اعراب‌ مسلمان‌ به‌ اين‌ سرزمين‌ دست‌ يافتند و سرانجام‌ در زمان‌ معاويه‌ مردم‌ اين‌ خطه‌ به‌ اطاعت‌ كامل‌ اعراب‌ درآمدند . اولين‌ فرمانرواي‌ معروف‌ اين‌ سرزمين‌ "يعقوب‌ ليث‌ صفاري" بود . سيستان‌ تا چند قرن‌ تحت‌ سلطه‌ امراي ‌صفاري‌ باقي‌ ماند . صفاريان ‌، سامانيان ‌، غزنويان‌ و سلجوقيان‌ هر يك‌ مدّتي‌ اين‌ سرزمين‌ را تحت‌ سلطه‌ خود داشته‌اند . در زمان‌ مغولان ‌، خرابي‌هاي‌ زيادي‌ در سيستان‌ بوجود آمد . در سال‌ 914 هجري‌ قمري ‌، شاه‌ اسماعيل‌ صفوي‌ سيستان‌ را تصرف‌ نمود و در زمان‌ حكومت‌ نادر شاه ‌، اختلاف‌هاي‌ داخلي‌ سبب‌ خرابي‌هاي‌ زيادي‌ در اين‌ سرزمين‌ شد . قديمترين‌ نام‌ بلوچستان‌ "مكا" است‌ و به‌ مرور مكران‌ تبديل‌ شده‌ است ‌. مكران‌ به‌ قسمت‌ جنوبي‌ بلوچستان‌ گفته‌ مي‌شود . كلمه‌ بلوچستان‌ نيز از زماني‌ به‌ اين ‌سرزمين‌ اطلاق‌ شد كه‌ بلوچ‌ها در آن‌ سكونت‌ اختيار كردند . طبق‌ آثار بدست‌ آمده‌ از تپه‌هاي‌ بلوچستان ‌، تاريخ‌ اين‌ سرزمين‌ به‌ 3000 سال‌ پيش‌ از ميلاد مي‌رسد . در زمان ‌خلافت‌ خليفه‌ دوم ‌، اين‌ سرزمين‌ به‌ وسيله‌ اعراب‌ فتح‌ و يكي‌ از سرداران‌ عرب‌ به‌ حكومت‌ آن‌ منصوب‌ شد . در سال‌ 304 هجري‌ قمري‌ ، بلوچستان‌ به‌ وسيله‌ ديلمان‌ فتح‌ شد . سلجوقيان ‌، بلوچستان‌ را اشغال‌ نمودند و بلوچستان‌ تابع‌ كرمان‌ شد . بعد از حكومت‌ نادر ، بلوچستان‌ اسماً جزو ايران‌ بود و حكومت‌ محلي‌ مستقلي‌ نداشت ‌. در زمان‌ محمّدشاه‌ قاجار ناحيه‌ ايرانشهر به‌ تصرف‌ وي‌ درآمد ، پس‌ از آن‌ رفته‌ رفته‌ تمامي‌ نواحي ‌ساحلي‌ بلوچستان‌ زير سلطه‌ حكومت‌ مركزي‌ قرار گرفت ‌. مجموعه‌ اقوام‌ ساكن‌ در استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ همراه‌ با سنن‌ و شيوه‌هاي‌ خاص‌ زندگي ‌، به‌ تنهايي‌ يكي ‌از جاذبه‌هاي‌ بي‌ نظير و چشمگير منطقه‌ است ‌. دو ايل‌ مهّم‌ «براهويي‌ و بلوچ‌» در منطقه‌ سيستان‌ و بلوچستان ‌زندگي‌ مي‌كنند . نحوه‌ معيشت‌ و زيست ‌، الگوهاي‌ سكونت ‌، سنت‌ها و آداب‌ و رسوم‌ و سرانجام‌ ايل‌ راه‌ها از جمله‌ جاذبه‌هاي‌ فرهنگي‌ و ديدني‌ اين‌ شيوه‌ زندگي‌ است ‌. گروهي‌ از دانشمندان‌ و سخن‌سرايان‌ به‌ ايالت‌ سيستان‌ منسوب‌اند كه‌ به‌ آنان‌ سنجري‌ و سگزي‌ گويند . شعراي‌ به‌ نام‌ سيستان‌ عبارتند از : ابوالحسن‌ علي‌ بن‌ جولوغ‌ فرخي‌گزي ، ابوالفرج‌ سجزي ، قاضي‌ احمد و ابوسعيد سگزي‌ . در دوران‌ طلايي‌ سيستان‌ مشاهيري‌ از آن‌ برخاسته‌اند كه‌ عبارتند از : فرخي‌ سيستاني ‌، يعقوب‌ ليث‌ و رستم‌ . منطقه‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ با توجه‌ به‌ موقعيت‌ جغرافيايي ‌، از يك‌ طرف‌ تحت‌ تأثير جريان‌هاي‌ جوي‌ متعدد و از طرفي‌ ديگر تحت‌ تأثير فشار زياد عرض‌هاي‌ متوسط‌ قرار دارد كه‌ مهّم‌ترين‌ پديده‌ مشهود اقليمي‌ آن‌ گرماست ‌. پديده‌ قابل‌ توجه‌ در وضعيت‌ هوا شناسي‌ اين‌ منطقه ‌، بادهاي‌ شديد موسمي ‌، طوفان‌ شن ‌، رگبارهاي ‌سيل‌آسا ، رطوبت‌ زياد و مه‌ صبحگاهي‌ است ‌. اين‌ استان‌ داراي‌ تابستان‌هاي‌ گرم ‌، طولاني‌ و زمستان‌هاي‌ كوتاه‌ است ‌. سردترين‌ شهر استان‌ ، زاهدان‌ و گرم‌ترين‌ شهر آن‌ ايرانشهر است ‌. نواحي‌ ساحلي‌ درياي‌ عمان‌ به‌ علّت ‌رطوبت‌ ناشي‌ از مجاورت‌ با دريا ، آب‌ و هواي‌ گرم‌ و رطوبت‌ نسبتاً بيشتري‌ دارد . استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ يكي‌ از خشك‌ترين‌ استان‌هاي‌ كشور محسوب‌ مي‌شود . ميزان‌ بارندگي‌ از شرق ‌به‌ غرب‌ استان‌ افزايش‌ مي‌يابد و در نواحي‌ ساحلي‌ استان‌ ميزان‌ رطوبت‌ نسبي‌ بسيار بالاست ‌. استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ از جهات‌ مختلف‌ در معرض‌ بادهاي‌ موسمي‌ و فصلي‌ است‌ كه‌ اهم‌ اين‌ جريانات‌ بادي‌ عبارتند از : باد 120 روزه‌ سيستان‌ (لوار) ، باد قوس ‌، باد هفتم‌ (گاوكش‌) ، باد نم‌ بي‌ يا باد جنوب ‌، باد هوشاك‌ ، بادهاي‌ مرطوب‌ و موسمي‌ اقيانوس‌ هند ، باد شمال‌ يا گوريچ‌ و باد غربي‌ يا گرد .

استان کرمان

استان کرمان

موقعيت جغرافيايي استان‌ كرمان‌ با 175069 كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در جنوب‌ شرقي‌ ايران‌ واقع‌ شده‌ است ‌. اين‌ استان‌ بعد از خراسان‌ دومين‌ استان‌ پهناور كشور است‌ و حدود 11 درصد از خاك‌ ايران‌ را در برگرفته‌ است‌ . شهرهاي‌ مهم ‌استان‌ كرمان‌ عبارتند از : بافت‌ ، بردسير ، بم ‌، جيرفت ‌، رفسنجان ‌، زرند ، سيرجان‌ ، شهر بابك ‌، كرمان‌ و كهنوج ‌. ارتفاعات‌ استان‌ كرمان‌ دنباله‌ رشته‌ كوههاي‌ مركزي‌ ايران‌ است‌ كه‌ از چين‌ خوردگيهاي‌ آتش فشاني‌ آذربايجان ‌شروع‌ و با انشعاباتي‌ در فلات‌ مركزي‌ تا بلوچستان‌ امتداد مي‌يابد اين‌ رشته‌ كوهها دشت‌هاي‌ وسيعي‌ را در سطح‌ استان‌ پديد آورده‌اند .  بلندترين‌ اين‌ ارتفاعات‌ كوههاي‌ بشاگرد كوهبنان‌ است‌ كه‌ قلل‌ ديگري‌ از قبيل‌ طغرل‌ الجرد ، پلوار ، سيرچ ‌، ابارق‌ و تهرود را در ميان‌ خود جاي‌ داده‌ است ‌. كوههاي‌ ديگري‌ كه‌ از يزد تا كرمان‌ و چاله ‌جازموريان‌ كشيده‌ شده‌اند ، قله‌هاي‌ مهمي‌ از قبيل‌ مدوار ، شهر بابك ‌، كوه‌ پنج ‌، چهل‌ تن ‌، لاله‌زار ، هزار بحر آسمان ‌و ... در ميان‌ آنان‌ سر بر آسمان‌ كشيده‌اند . جمعیت استان استان ‌كرمان‌ در سال‌ 1375 حدود 2004 هزار نفر جمعيت‌ داشت‌ كه‌ از اين‌ تعداد 9/52 درصد در نقاط‌ شهري ‌، 46 درصد در نقاط‌ روستايي‌ ساكن‌ بوده‌اند . و 1/1 درصد آن‌ نيز غير ساكن‌ بوده‌ است ‌. شهرستان‌ كرمان‌ به‌ عنوان‌ مركز استان‌ با حدود 80 درصد جمعيت‌ شهرنشين ‌، توسعه‌ يافته‌ترين‌ و وسيع‌ترين‌ شهر استان‌ است‌ .  تاريخ و فرهنگ استان‌ كرمان‌ از نظر جاذبه‌هاي‌ طبيعي‌ نيز يكي‌ از مناطق‌ جالب‌ توجه‌ ايران‌ است ‌. چشمه‌هاي‌ آب ‌معدني‌ و گرم‌ ، تفرجگاه‌ها ، فضاهاي‌ سبز ، ارتفاعات‌ و قله‌ها ، درياچه‌ها و آبگيرها ، مناطق‌ حفاظت‌ شده‌ و جاذبه‌هاي‌ ويژه‌ كويري‌ از جمله‌ عناصر زيباي‌ طبيعي‌ استان‌ هستند . نگاهي‌ به‌ سيماي‌ جهانگردي‌ شهرستان‌هاي ‌استان‌ توان‌هاي‌ بالقوه‌ و بالفعل‌ اين‌ استان‌ پهناور را بيش‌ از پيش‌ آشكار مي‌سازد . ذيلاً شهرهاي‌ استان‌ كرمان‌ از نظر موقعيت‌ و جاذبه‌هاي‌ توريستي‌ مورد اشاره‌ قرار مي‌گيرند : سابقه‌ سكونت‌ و استقرار انسان‌ در سرزمين‌ كرمان به‌ هزاره‌ چهارم‌ قبل‌ از ميلاد مي‌رسد . اين‌ منطقه‌ يكي‌ از قديمي‌ترين‌ نواحي‌ ايران‌ به‌ شمار مي‌رود و در گذر زمان‌ گنجينه‌هاي‌ فرهنگي‌ و تاريخي‌ گرانبهايي‌ در آن‌ پديد آمده‌ است‌ كه‌ جلوه‌هايي‌ از تمدن‌ و مدنيت‌ ايراني‌ را به‌ نمايش‌ مي‌گذارد .  هر فضاي‌ تاريخي‌ كرمان‌ بيانگر بخشي‌ از زوايا و ابعاد زندگي‌ مردم‌ و حكومت‌هاي‌ محلي‌ اين‌ مرز و بوم‌ است ‌. آب و هوا ارتفاعات‌ و پستي‌ و بلندي‌هاي‌ استان ‌، شرايط‌ اقليمي‌ ويژه ‌، آب‌ و هواي‌ متفاوتي‌ را در نواحي‌ مختلف ‌استان‌ بوجود آورده‌اند . نواحي‌ شمال ‌، شمال‌ غربي‌ و مركزي‌ ، آب‌ و هواي‌ خشك‌ و معتدل‌ دارد و آب‌ و هواي ‌نواحي‌ جنوبي‌ و جنوب‌ شرقي‌ آن‌ گرم‌ و نسبتاً مرطوب‌ است  . آب‌ و هواي‌ مركز استان‌ (شهر كرمان‌) خشك‌ و نيمه‌ معتدل‌ است‌ و حداكثر مطلق‌ درجه‌ حرارت‌ آن‌ 6/39 درجه‌ و حداقل‌ مطلق‌ درجه‌ حرارت‌ آن‌ 7- درجه‌سانتي‌ گراد گزارش‌ شده‌ است‌ . متوسط‌ درجه‌ حرارت‌ استان‌ در ماه‌هاي‌ فروردين‌ تا تيرماه‌ بين‌ 20 تا 25 درجه‌ سانتي‌گراد مي‌باشد . اين‌ ماهها مطلوب‌ترين‌ زمان‌ مسافرت‌ براي‌ گردش‌ و بازديد از ديدني‌هاي‌ استان‌ است .

استان گیلان

استان گیلان

قبل از مهاجرت اقوام آریائی به ایران صفحات شمالی ایران ، یعنی نواحی جنوب دریای مازندران ، مسکن اقوامی مانند کادوسیان ، آماردها کاسپیان و تپوریها و ... بود . قدیمی ترین سندی که از قوم کاسی ها یاد می کند مربوط به سده 24 قبل از میلاد و متعلق به (پوزوراین شوشیناک) است هرودوت مورخ یونانی این قسمت را حاکم نشین پانزدهم بر شمرده که ساس ها و کاسپی های ساکن آن دویست تالان خراج به داریوش می پرداختند . استرابن که در 40 ق . م تا 40 میلادی می زیست اقوام گلامی ، کادوس ، ماردی و بعضی قبائل گرگانی را ساکنان نواحی شمال کوه البرز دانسته اند . در گذر زمان اعراب کادوسیان را طیلسان خواندند . بعدها این نام نیز تغیر یافت و امروزه آنها را تالش یا تالشیان می نامند . (پلوتارک) مورخ یونانی درباره جنگ کادوسیان با اردشیر ساسانی در 384 میلادی سخن گفته است . پیرنیا با توجه به نوشته های کتزیاس درباره کادوس ها می گوید مادها ابتدا گیلان و حوالی آن را در اختیار داشتند ولی در اواخر دوره مادها به سبب پاره ای اختلافات آن را از دست دادند چنانکه در اواخر عصر هخامنشی نیز کادوسی ها به صورت نیمه مستقل می زیستند نزاع میان مادها و کادوسیان از وقایع مهم اواخر حکومت مادها است . موقعيت جغرافيايي استان‌ گيلان‌ با پهنه‌اي‌ به‌ مساحت‌ 14711 كيلومتر مربع‌ در ميان‌ رشته‌ كوه‌هاي‌ البرز و تالش‌ در ساحل‌ درياي‌ خزر و شمال‌ ايران‌ قرار گرفته‌ است ‌. براساس‌ آخرين‌ تقسيمات‌ سياسي‌ و اداري‌ سال‌ 1375 ، شهرستان‌هاي‌ استان‌ گيلان‌ عبارتند از : آستارا ، آستانه‌ اشرفيه ‌، بندر انزلي ‌، رشت‌ ، رودبار ، رودسر ، شفت‌ ، صومعه‌ سرا ، طالش ‌، فومن ‌، لاهيجان‌ و لنگرود . شهر رشت‌ مركز استان‌ گيلان‌ است‌ . استان‌ گيلان‌ با استان‌هاي ‌اردبيل‌ در غرب‌ ، مازندران‌ در شرق ‌، زنجان‌ در جنوب‌ و كشور تازه‌ استقلال‌ يافته‌ آذربايجان‌ و درياي‌ خزر در شمال‌ هم‌ مرز و همسايه‌ است ‌. جمعیت استان اين‌ استان‌ در سال‌ 1375 ، حدود 2241896 نفر جمعيّت‌ داشته‌ است‌ كه‌ 83/۴۶ درصد آن‌ در نقاط‌ شهري‌ و 15/53 درصد بقيه‌ در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند . ناهمواري‌هاي‌ استان‌ از غرب‌ به‌ شرق‌ شامل ‌: طالش‌ ، ماسوله‌ و پشته‌ كوه‌ و رشته‌ كوه‌ البرز است‌ كه‌ از سه‌ بخش‌ غربي‌ ، مركزي‌ و شرقي‌ تشكيل‌ شده‌ است ‌. البرز غربي ‌مانند حصاري‌ استان‌ گيلان‌ را در بر گرفته‌ است‌ و بلندترين‌ قله‌ آن‌ در گيلان‌ فك‌ يا دلفك‌ (آشيانه‌ عقاب‌) نام‌ دارد . جلگه‌هاي‌ استان‌ گيلان‌ در ميان‌ دريا و كوهستان‌ تا ارتفاع‌ يكصد متري‌ سطح‌ دريا گسترش‌ يافته‌اند كه‌ به‌ سه ‌قسمت‌ عمده‌ تالش ‌، گيلان‌ غرب‌ و گيلان‌ شرق‌ تقسيم‌ مي‌شوند . تاريخ‌ گيلان تا شش‌ قرن‌ پيش‌ از ميلاد ، يعني‌ تا زماني‌ كه‌ تاريخ‌ نگاران‌ يونان ‌، گوشه‌هايي‌ از تاريخ‌ ايران‌ را روشن‌ كرده‌اند ، تاريك‌ و مبهم‌ است‌ و تنها با تكيه‌ بر پاره‌اي‌ كاوش‌هاي‌ باستان‌ شناختي‌ مي‌توان ‌گوشه‌هايي‌ از آن‌ را روشن‌ كرد .آثار به‌ دست‌ آمده‌ از سرزمين‌هاي‌ سواحل‌ جنوب‌ درياي‌ خزر به‌ دوره ‌پيش‌ از آخرين‌ يخ‌بندان‌ (بين‌ 50 تا 150 هزار سال‌ پيش‌) تعلّق‌ دارند . پيشينه‌ تمدن‌ گيلان‌ به‌ چند هزار سال‌ پيش‌ از ميلاد مسيح‌ مي‌رسد . در آن‌ دوره‌ «كاسي‌»ها براي‌ دستيابي‌ به‌ زمين‌هاي‌ بهتر به‌ نواحي‌ ديگر مهاجرت‌ كردند . در همين‌ زمان‌ ، گروهي‌ از قوم‌هاي‌ مهاجر از‌ جمله‌ آريايي‌ها به‌ علّت‌ تغيير آب‌ و هوا و افزايش‌ سرماي‌ قطبي‌ به‌ اين‌ منطقه‌ كوچ‌ كردند و از آميزش‌ مهاجران‌ و ساكنان‌ بومي‌ منطقه ‌، چندين‌ قوم‌ جديد تشكيل‌ شد كه‌ در اين‌ ميان‌ دو قوم‌ «گيل‌» و «ديلم‌» اكثريت‌ داشته‌اند . در سده‌ ششم‌ پيش‌ از ميلاد ، گيلانيان‌ با كوروش‌ هخامنشي‌ متفق‌ شدند و دولت‌ ماد را سرنگون‌ كردند . زمانيكه‌ سلسله‌ هخامنشي‌ سرنگون‌ شد ، كشور به‌ تصرف‌ اسكندر و سپس‌ سلوكي‌ها در آمد . در زمان‌ سلوكيان‌ ، فرمانروايان‌ محلي‌ گيلان ‌، با استقلال‌ كامل‌ حكومت‌ مي‌كردند . در زمان‌ ساسانيان‌ ، گيلان‌ تا اندازه‌اي‌ استقلال‌ خود را از دست‌ داد . در زمان‌ خلفاي‌ عباسي ‌، علويان‌ در كوهستان‌هاي‌ ديلم‌ زندگي‌ مي‌كردند و مي‌كوشيدند دست‌ خلفاي‌ عباسي‌ را از ديگر نقاط‌ ايران‌ كوتاه‌ كنند . چنين‌ بود كه‌ بناي‌ اتحاد ديلميان‌ و علويان‌ پي‌ريزي‌ شد . در حدود سال‌ 290 هجري‌ قمري ‌، مردم‌ گيلان‌ و ديلم‌ به‌ مذهب‌ شيعه‌ روي ‌آوردند . از همين‌ دوره‌ در تاريخ‌ ايران‌ سلسله‌هايي‌ با منشاء گيلاني‌ و ديلمي‌ پديد آمدند . يكي‌ از مهمترين‌ اين ‌سلسله‌ها «آل‌ بويه‌» بود . در قرن‌ هشتم‌ هجري‌ «اولجايتو» مغول‌ موفق‌ شد به‌ طور موقت‌ بر اين‌ سرزمين‌ پيروز شود . گيلانيان‌ در روي‌ كار آمدن‌ خاندان‌ صفوي‌ نقش‌ مهمي‌ ايفا كردند ولي‌ در زمان‌ سلطنت‌ شاه ‌عباس‌ اوّل ‌، گيلان‌ استقلال‌ خود را از دست‌ داد . در سال‌ 1071 هجري‌ قمري‌ شماري‌ از قزاقان‌ روس‌ به‌ قصد غارت‌ به‌ گيلان‌ هجوم ‌برده‌ و دست‌ به‌ چپاول‌ زدند . نادر شاه‌ به‌ علّت‌ علاقه‌ زياد به‌ افزايش‌ قدرت‌ نيروي‌ دريايي ‌، گيلان‌ را مورد توجه‌ جدي‌ قرار داد . گيلك‌ها در پيروزي‌ انقلاب‌ مشروطه‌ نيز سهي‌ عمده‌ داشتند و آنان‌ در سال‌ 1287 ه.ق‌ پس‌ از دو روز پيكار عليه‌ قزاقان‌ محّمد عليشاه ‌، تهران‌ را فتح‌ كردند . نقش‌ مردم‌ گيلان‌ در نهضت‌ مشروطه‌ و جنبش‌ ميرزا كوچك‌ خان‌جنگلي‌ از نمونه‌هاي‌ درخشان‌ تاريخ‌ اين‌ خطه‌ است ‌. استان‌ گيلان‌ از نظر فرهنگي‌ نيز يكي‌ از مناطق‌ ويژه‌ ايران‌ است‌ كه‌ مجموعه‌اي‌ از سنن‌ ديرين‌ و باستاني‌ را پديد آورده‌ است‌ . زبان‌ مردم‌ گيلان‌ نيز تحت‌ تأثير تنوع‌ قومي ‌، گويش‌هاي‌ گوناگون‌ دارد كه‌ مهّم‌ترين‌ آن‌ها گيلكي‌ ، تالشي‌ و ديلمي‌ است ‌. درباره نژاد اقوام ساکن گیلان قبل از ورود آریائی ها نظریه های مختلفی وجود دارد . اغلب پژوهشگران از جمله (هنری فیلد) بر آنند که سومری ها مظاهر تمدن خود را از ناحیه جنوب شرقی دریای مازندران که در آنجا گنجینه ای از اشکال و سفال سومری کشف شده با خود به جلگه بین النهرین آورده اند . در پهلوان نامه گیل گمش از قول پروفسور آمده است : این گونه می توان گفت که ریشه نژادی سومریان با آریائی های کوهپایه نشین کوهستان های خاوری همگن باشد و افسانه های کهن این مردم نیز اشاره به کوچ آنان از فرازهای سخت به سوی آبرفت های زندگی بخش بین النهرین می کند زبان گویش گیلکی وابسته به زبانهای آریائی است که قرنها و هزاره ها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است . گویش گیلکی خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم می شود . شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدوده های این دو گویش محسوب کرد . مردم گیلان در آغاز به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و در زمان ساسانیان بیشتر مردم گیلان زرتشتی شدند . در روزگار قباد گروهی از گیلانیان به این ایین گرویدند . جنگهای خونینی بین دیلمیان و اعراب باعث شد تا مردم گیلان کم کم با اعتقادات اعراب آشنا شوند و به دین اسلام بگروند . اقليم‌ سرزمين‌ گيلان به‌ آب‌ و هواي‌ معتدل‌ خزري‌ معروف‌ است‌ . كوهستان‌ تالش‌ با جهت‌ شمالي ‌، جنوبي‌ و كوهستان‌ البرز با امتداد غربي‌ - شرقي‌ ، مانند سدي‌ از عبور بخار آب‌ درياي‌ خزر‌ و بادهاي ‌مرطوب‌ شمال‌ غربي‌ به‌ داخل‌ ايران‌ جلوگيري‌ مي‌كند و به‌ علّت‌ ارتفاع‌ زياد موجب‌ بارندگي‌هاي‌ فراوان‌ در استان ‌گيلان‌ مي‌شود . تبخير گسترده‌ درياي‌ مازندران‌ ضمن‌ افزايش‌ رطوبت‌ هوا در تابستان‌ و كاهش‌ آن‌ در زمستان ‌، مي‌انجامد . از اين‌ رو ، يخ‌ بندان‌ زمستاني‌ در نواحي‌ كناره‌اي‌ دريا بسيار كم‌ گزارش‌ شده‌ است ‌. ميزان‌ بارندگي‌ در استان‌ گيلان‌ به‌ بادهاي‌ مرطوبي‌ بستگي‌ دارد كه‌ در زمستان‌ از شمال‌ غرب‌ در بهار از شرق‌ و در تابستان‌ و پاييز از غرب‌ مي‌وزند . اين‌ بادها ، هواي‌ مرطوب‌ دريا را به‌ سوي‌ جلگه‌ گيلان‌ مي‌رانند و موجب‌ بارندگي‌هاي‌ فراوان‌ و طولاني‌ مي‌شوند . در سال‌ 1375 ، ميزان‌ بارندگي‌ در رشت‌ ۴/1015 ميليمتر و تعداد روزهاي‌ يخبندان‌ سالانه‌ آن ‌20 روز و روزهاي‌ باراني‌ آن‌ 156 روز گزارش‌ شده‌ است ‌. متوسط‌ حداقل‌ دماي‌ رشت‌ 3/۶ درجه‌ سانتي‌گراد و متوسط‌ حداكثر دماي‌ آن‌ 9/20 درجه‌ ثبت‌ شده‌ است ‌.

استان کهگیلویه و بویراحمد

استان کهگیلویه و بویراحمد

استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد با 16264 كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در جنوب‌ غربي‌ مركز ايران‌ واقع‌ شده ‌است ‌. براساس‌ آخرين‌ تقسيمات‌ سياسي‌ و اداري‌ در سال‌ 1375 ، شهرستان‌هاي‌ استان‌ عبارتند از : كهگيلويه‌ با مركزيت‌ دهدشت ‌، بويراحمد با مركزيت‌ ياسوج‌ و گچساران ‌. شهر ياسوج‌ مركز استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد مي‌باشد . اين‌ استان‌ ، از شمال‌ با استان‌ چهارمحال‌ و بختياري ‌، از جنوب‌ با استان‌هاي‌ فارس‌ و بوشهر ، از شرق‌ با استان‌هاي‌ اصفهان‌ و فارس‌ و از غرب‌ با استان‌ خوزستان‌ همسايه‌ است‌ . اين‌ استان‌ در سال‌ 1375، حدود 544 هزار نفر جمعيّت‌ داشته‌ كه‌ از اين‌ تعداد 23/39 درصد در نقاط‌ شهري ‌و 20/60 درصد در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند و بقيه‌ غير ساكن‌ بوده‌اند . استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد منطقه‌اي‌ ناهموار و كوهستاني‌ است‌ كه‌ در حدود 45 مساحت‌ آن‌ از ارتفاعات‌ و تپه‌ ماهورها تشكيل‌ شده‌ است‌ و 15 بقيه‌ مساحت‌ آن‌ را دشت‌ها و دره‌ها در بر گرفته‌اند . بلندترين‌ نقطه‌ استان‌ ، قلّه ‌دنا به‌ ارتفاع‌ 4409 متر و پست‌ترين‌ ناحيه‌ آن‌ بيشتر با ارتفاع‌ 500 متر از سطح‌ دريا مي‌باشد . در مناطق‌ سردسير ، ارتفاعات‌ بلندتر و تپه‌ ماهورها بيشتر است‌ و در مناطق‌ گرمسير ارتفاعات‌ كوتاه‌تر و تپه‌ ماهور نيز كمتر است‌ . عمده‌ اراضي‌ كشاورزي‌ استان‌ در دشت‌ها واقع‌ شده‌ است ‌. آب و هوا ، کهگيلويه و بويراحمد در امتداد رشته‌ كوه‌هاي‌ اصلي‌ زاگرس‌ از شمال‌ شرقي‌ به‌ جنوب‌ غربي‌ در استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد ، از ارتفاع‌ كوه‌ها و مقدار بارندگي‌ و رطوبت‌ هوا به‌ طور محسوسي‌ كاسته‌ شده‌ و مشخصات‌ اقليمي‌ دوگانه‌اي‌ را پديد مي‌آورد . بدين‌ ترتيب‌ اين‌ استان‌ به‌ دو منطقه‌ سردسيري‌ و گرمسيري‌ تقسيم‌ شده‌ است‌ منطقه‌ گرمسيري‌ در قسمت‌ جنوب‌ و غرب‌ استان‌ واقع‌ شده‌ و آب‌ و هوايي‌ گرم‌ و خشك‌ دارد و بادهاي‌ موسمي‌ (فصلي‌) و محلي‌ متعددي‌ در اين‌ ناحيه‌ مي‌وزند . باران‌ اين‌ منطقه‌ از آبان‌ ماه‌ آغاز شده‌ و تا ارديبهشت‌ به‌ تناوب ‌ادامه‌ مي‌يابد . در اين‌ مناطق‌ يخبندان‌ بندرت‌ اتفاق‌ مي‌افتد . منطقه‌ سردسيري‌ در شمال‌ و شرق‌ استان‌ قرار دارد . بارش‌ اين‌ ناحيه‌ معمولاً از آبان‌ ماه‌ شروع‌ و تا ارديبهشت‌ ماه ‌به‌ تناوب‌ و معمولاً به‌ صورت‌ برف‌ ادامه‌ مي‌يابد . اين‌ قسمت‌ از استان‌ كه‌ در واقع‌ جنوبي‌ترين‌ بخش‌ زاگرس ‌مرطوب‌ است‌ با جنگل‌هاي‌ وسيع‌ و زيباي‌ بلوط‌ پوشيده‌ شده‌ و سرچشمه‌ رودهاي‌ بزرگي‌ است ‌. در اين‌ استان‌ بادهايي‌ با جهات‌ مختلف‌ مي‌وزند كه‌ مهّم‌ترين‌ آن‌ها عبارتند از : بادهاي‌ موسمي‌ كه‌ به‌ نام‌ باد شمال‌ و باد جنوب‌ معروف‌ هستند . باد شمال‌ از طرف‌ شمال‌ غربي‌ از درياي‌ مديترانه‌ و آب‌هاي‌ اطراف‌ آن‌ و گاهي‌ از اقيانوس‌ اطلس‌ به‌ داخل‌ منطقه‌ نفوذ مي‌كند و موجب‌ بارندگي‌ مي‌شود . باد جنوب‌ از سمت‌ جنوب‌ و جنوب‌ غربي‌ به‌ ويژه‌ در اواخر بهار و تابستان‌ به‌ داخل‌ منطقه‌ نفوذ مي‌كند و معمولاً با گرما همراه‌ است‌ بادهاي‌ محلي‌ در نواحي‌ مختلف‌ نسبتاً محدود و كم‌ وسعت‌ استان‌ مي‌وزند كه‌ مهّم‌ترين‌ آن‌ها عبارتند از : باد آشوب ‌، باد زير روز ، كوه‌ باد ، باد حيران ‌، باد چوغان ‌، باد او و باد درخت‌رو . استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد در گذشته‌اي‌ نه‌ چندان‌ دور جزء يكي‌ از بلوك‌هاي‌ مملكت‌ فارس‌ و مشتمل‌ بر دو قسمت‌ شمال‌ شرقي‌ كه‌ آن‌ را سردسير و كوهستاني‌ و پشت‌ كوه‌ و قسمت‌ جنوبي‌ و غرب‌ بود كه‌ آن‌ را نره‌ كوه‌ بهبهان‌ مي‌ناميدند . تا دوّم‌ تيرماه‌ 1342 شمسي‌ ، قسمتي‌ از استان‌ فعلي‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد جزء استان‌ خوزستان‌ و قسمتي‌ نيز جزء استان‌ فارس‌ بود . پانزدهم‌ آبان‌ ماه‌ 1338 ، قسمت‌ گرمسير بهبهان‌ به‌ شهرستان‌ كهگيلويه‌ با مركزيت‌ دهدشت‌ تبديل‌ شد . اين ‌شهرستان‌ كماكان‌ جزء استان‌ خوزستان‌ و بقيه‌ منطقه‌ جزء استان‌ فارس‌ بود . به‌ دنبال‌ شورش‌ ايل‌ بويراحمد در 22 تيرماه‌ 1342 ، منطقه‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد طبق‌ تصويب‌ نامه‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ وقت ‌، از استان‌هاي‌ فارس ‌و خوزستان‌ جدا شد و به‌ يك‌ فرمانداري‌ كل‌ تبديل‌ شد و ياسوج‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ خالي‌ از سكنه‌ بود ، به‌ عنوان‌ مركز آن‌ تعيين‌ گرديد . در اسفندماه‌ 1352 شمسي‌ فرمانداري‌ كل‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد به‌ استان‌ تبديل‌ شد . به‌ استناد كتاب‌ "ممسني‌ در گذرگاه‌ تاريخ‌" مردم‌ لرستان ‌، كهگيلويه‌ و بويراحمد ، ممسني‌ و حتي دشتستان‌ بوشهر با گذشته‌ تاريخي‌ مشترك‌ از يك‌ نژاد هستند و با يك‌ زبان‌ صحبت‌ مي‌كنند و آداب‌ و رسوم‌ و فرهنگ‌ مشابهي‌دارند . كنش‌هاي‌ فرهنگي‌ مردم‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد از روابط‌ اجتماعي‌ موجود مبتني‌ بر نظام‌ عشيره‌اي‌ متأثر است ‌. در اين‌ نظام‌ فرهنگي‌ تمام‌ رفتارهاي‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ مردم‌ تحت‌ تأثير مستقيم‌ روابط‌ قبيله‌اي‌ و عشيرتي‌ قرار دارند .

گالری کشورها

Rail Station at Incheon International AirportCellars-Hohenort HotelBamboo Lined Path at Adashino Nembutsu-ji TemFort Ruins at Al UkhaidirValle de los Ingenios in CubaSzeged Cathedral
برای اطلاع از آخرین تورها کلیک کنید
item آب و هوا
item نرخ ارز
item ساعت کشور ها
item تبدیل تاریخ