
استان بوشهر
استان بوشهر حدود 27۶۵3 كيلومتر مربع مساحت و 60 كيلومتر ساحل دارد و در شمال خليج فارس در جنوب ايران واقع شده و اهميت سوق الجيشي و اقتصادي قابل توجهي دارد . شهرستانهاي بوشهر ، تنگستان ، دشتستان ، دشتي ، دير ، ديلم ، كنگان و گناوه در اين استان قرار دارند و مركز سياسي - اداري آن ، شهر بوشهر است . استان بوشهر از نظر موقعيت طبيعي از دو قسمت جلگهاي و كوهستاني تشكيل شده است . قسمت جلگهاي آن در امتداد خليج فارس كشيده شده است . اكثر شهرها و مراكز جمعيتي استان در محدوده اين جلگهها استقرار يافتهاند . قسمت كوهستاني استان ، از دو رشته كوه گچترش و نوكند تشكيل شده كه در سراسر طول استان به موازات هم امتداد يافتهاند . استان بوشهر در سال 1375 حدود 743675 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد 05/53 درصد در نقاط شهري و 76/۴۴ درصد در نقاط روستايي سكونت داشتند و بقيه غير ساكن بودهاند . استان بوشهر به علت موقعيت استراتژيكي مناسب براي احداث پايگاه دريايي و بندرگاه ، مورد استفاده پادشاهان عيلام قرار گرفته بود . در زمان هخامنشيان سرزمين بوشهر جزو ساتراپ پارس بود . خليج فارس و به تبع آن استان بوشهر ، به دليل موقعيت سوق الجيشي و اهميت اقتصادي و بازرگاني ، در طول تاريخ همواره از سوي كشورها و دولتها براي تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت سياسي مورد توجه قرار گرفته است . اولين يورش دولتهاي اروپايي به سواحل خليج فارس در سال 1506 ميلادي با حمله پرتغالي براي مقابله با تجار مصري و ونيزي صورت گرفت . در سال 1031 هجري قمري شاه عباس صفوي با انگليسيها متحد شد و دست پرتغاليها را از خليج فارس كوتاه كرد . از سال 1148 ه.ق نادر شاه بوشهر را كه دهكدهاي بيش نبود ، مورد توجه قرار داد و بوشهر را به يك بندر با اسكله كشتي سازي تبديل كرد . در اواخر سلطنت نادر شاه افشار ، ايران 23 تا 25 فروند كشتي در خليج فارس مستقر كرده بود . در دوره حكومت سلسله زند نيز اين منطقه محل كشمكشهاي سياسي بود . سلسله قاجاريه كه پس از زنديه به روي كار آمد چندان نفوذي در خليج فارس نداشت . به همين دليل رفته رفته نفوذ انگليسيها در خليج فارس بيشتر شد و زمام امور خليج فارس و درياي عمان به دست آنها افتاد و ژنرال كنسول انگليس در بوشهر مدت 20 سال بر خليج فارس حكمراني كرد . اين حكمراني تا سالهاي بعد از 1913 ميلادي نيز ادامه داشت و در جنگهايي مابين سپاه ايران و قشون متجاوز انگليسي در زمان ناصرالدين شاه روي داد . سپاه ايران در سال 1857 مغلوب شد و سلطه انگليسيها بر خليج فارس و استانهاي ساحلي كماكان ادامه يافت . اين شكست در سال 1913 ميلادي نيز كه رهبري جنبش استقلال طلبانه را رئيس علي دلواري و دليران تنگستان بر عهده داشتند ، مجدداً تكرار شد . آب و هواي استان در نوار ساحلي گرم و مرطوب و در قسمتهاي داخلي ، گرم و خشك صحرايي است . در اين استان دو فصل محسوس وجود دارد ؛ زمستان نسبتاً خنك شامل ماههاي آذر ، دي ، بهمن و اسفند و تابستان گرم و خشك كه ساير ماههاي سال را در بر ميگيرد . فصول پاييز و بهار اين استان بسيار زودگذر است . متوسط دماي سالانه استان 24 درجه سانتي گراد گزارش شده است كه بيشترين مقدار آن در تابستان با 50 درجه و كمترين مقدار آن در زمستان با ۶ درجه سانتيگراد ثبت شده است . گرماي متوسط خنكترين ماه اين استان ، در دي ماه با 15 درجه سانتيگراد گزارش شده است . در اين استان مابين دهم ارديبهشت تا دهم مهرماه (حدود 140روز) ميزان گرما به بيش از 40 درجه سانتيگراد ميرسد .

استان زنجان
استان زنجان كه آنرا «فلات زنجان» نيز مينامند در ناحيه مركزي شمال غرب ايران واقع شده است . زنجان ، ابهر و خدابنده شهرستان هاي استان زنجان را تشكيل ميدهند . استان زنجان از دو منطقه كوهستاني و جلگهاي تشكيل شده است . مناطق كوهستاني آن كه اغلب قلل مرتفع دارند در نواحي شمالي شهرستان زنجان قرار دارند و مناطق جلگهاي يا دشتهاي آن نيز ساير نقاط استان را در بر ميگيرد . در ناحيه جنوبي زنجان ، دشت آبرفتي نسبتاً مسطح و وسيعي وجود دارد كه به ارتفاعات سلطانيه در شمال و ارتفاعات قيدار در جنوب محدود ميشود . در استان زنجان رودخانههاي متعددي جريان دارند كه مهمترين و پرآبترين آنها رودخانه «قزل اوزن» است . در آبان ماه 1375، استان زنجان 900890 نفر جمعيت داشته است كه از اين تعداد 62/47 درصد در نقاط شهري و 37/52 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته و بقيه غير ساكن بودهاند . نسبت جنسي جمعيت استان 3/101 است . تاريخ و فرهنگ استان زنجان يكي از نواحي تاريخي سرزمين ايران است . آثار دوران پيش از تاريخ (هزاره هفتم تا اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد) در اين منطقه شناسايي شده است . استقرارهاي انساني منطقه ايجرود زنجان در هزاره سوم و دوم پيش از ميلاد حكايت از شكوفايي و تداوم تمدن فلات مركزي ايران در اين ناحيه دارد . ارزيابي آثار نقوش سياهرنگ در روي سفالهاي نخودي مكشوفه ، ارتباط و ادامه تمدنهاي تپه حصار دامغان ، تپه سيلك كاشان و ايجرود زنجان را نشان ميدهد . بارزترين آثار دوره تاريخي (هزاره دوّم ق.م تا قرن هفتم ميلادي) ، نوعي سفال خاكستري رنگ سياه است كه با همزماني مهاجرت اقوام آريايي به اين منطقه مطابقت دارد . ظروف سفالي قوري مانند با لوله نسبتاً بلندي كه با مراسم تدفين اموات ارتباط داشت ، در كليه قبور اين دوره كشف شده است . طبق مدارك آشوريها ، اين منطقه در قرن نهم ق. م «آنديا» نام داشته و به احتمال ضغيف اقوام ساكن آن با اقوام لولوبيها و گوتيهاي دامنههاي زاگرس ارتباط داشتهاند . سكههاي دريك و ريتون كه در خدابنده كشف شده از آثار دوران حكومت هخامنشي است . در دوران اشكانيان و ساسانيان ، درههاي زنجان رود و قزل اوزن از رونق بيشتري برخوردار بود . از مهمترين اثر اين دوران ميتوان به آتشكده تشوير اشاره نمود . دوران اسلامي (از قرن هفتم تا نوزدهم ميلادي برابر قرن اول تا چهاردهم هجري) با فتح ايران در زمان خلافت عثمان آغاز ميشود . متون و آثار موجود نشان ميدهد كه اين منطقه در سراسر دوران اسلامي به ويژه در قرون چهارم تا هشتم هجري قمري در دوران حكومت لنگريان ، سلجوقيان و ايلخانيان از شكوفايي اقتصادي ، فرهنگي و هنري جالب توجهي برخوردار بوده است . يكي از دلايل انتخاب سلطانيه به پايتختي ، رونق اقتصادي اين منطقه در قرون هفتم و هشتم هجري قمري بوده است . اين منطقه در حمله مغول آسيب فراوان ديد ، ولي در دوره سلطان محمد خدابنده ، سلطانيه به بزرگترين پايتخت دولت ايلخاني و سرزمين اسلامي تبديل شد . به فرمان اولجاتيو ، بارويي به دور سلطانيه كشيده و در وسط آن ، قلعه بزرگي ساخته شد . اولجاتيو گنبد بزرگي بعنوان مقبره خود بنا كرد كه همان گنبد معروف خدابنده است . در زمان اولجاتيو ، شهر سلطانيه بعد از تبريز يكي از مهمترين شهرهاي ايلخانان بود پس از انقراض حكومت ايلخاني به دست سربداران در قرن نهم هجري قمري ، منطقه زنجان نيز ، در فتنه تيمور لنگ بشدت تخريب شد . در دوران حكومت صفويه و قاجاريه ، بويژه در دوران حكومت شاه طهماسب و آغا محمدخان قاجار ، رونق نسبي اقتصادي و فرهنگي در زنجان برقرار بوده است . استان زنجان تحت تأثير ناهمواريها و تماس غير مستقيم با تودههاي هواي مرطوب غربي و شمالي ، دو نوع آب و هواي متفاوت دارد : آب و هواي كوهستاني زمستانهاي سرد و پر برف و تابستانهاي معتدل دارد و آب و هواي گرم و نيمه مرطوب منطقه طارم عليا تابستانهاي گرم و زمستانهاي ملايم دارد و رطوبت و ميزان بارندگي آن نيز بالا گزارش شده است . ميزان بارندگي در بهار و زمستان بيشتر از ساير فصول است . مدت ماههاي خشك استان نسبتاً زياد و بادهاي سرمه (مه) و گرم ، مهمترين بادهاي استان هستند . فصل بهار و تابستان ، مناسبترين زمان سفر به اين استان است .

استان کرمانشاه
پیشینه تاریخی شواهد و مدارک باستان شناختی نشان می دهد این منطقه از اولین زیستگاههای انسان به شمار می رفته و یکی از مراکز مهم جمعیتی در زاگرس میانی محسوب می شده است تمامی ادوار زندگی انسان از عهد حجر تا دوره های تمدنی پیش از تاریخ و سپس تا تشکیل حکومتهای بزرگ سیر تحول خود را در این محدوده طی کرده است . در هزاره چهارم ق . م استان کرمانشاه یکی از مراکز مهم تجاری و بازرگانی است . بازرگانان این منطقه با بازرگانان شوشی و بین النهرینی داد و ستد و تبادل کالا داشتند . در دوره ساسانی ، استان کرمانشاه بیش از هر دوره دیگری از اعتبار و رونق خاصی برخوردار بود . شهر یاران ساسانی به علت نزدیکی این منطقه به پایتخت آنها یعنی تیسفون ایام تابستان را در قصرهای ییلاقی این منطقه می گذراندند . موقعيت جغرافيايي استان كرمانشاه با مساحتي معادل 434,24 كيلومتر مربع در غرب ايران واقع شده است . براساس آخرين تقسيمات اداري و كشوري در سال 1375، شهرستانهاي استان كرمانشاه عبارتند از : اسلام آباد غرب ، پاوه ، جوانرود ، سرپل ذهاب ، سنقر ، صحنه ، قصر شيرين ، كرمانشاه ، كنگاور ، گيلان غرب و هرسين . اين استان از شمال به استان كردستان ، از جنوب به استانهاي لرستان و ايلام ، از شرق به استان همدان و از غرب به كشور عراق محدود شده است . جمعیت استان براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1375 ، جمعیت استان کرمانشاه بالغ بر 1778596 نفر است و حدود سه درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد . از این تعداد 35/59 درصد در نقاط شهری و 30/39 درصد در نقاط روستایی زندگی می کنند و بقیه غیر ساکن هستند . از جمعیت این استان 14/4 درصد در گروه سنی 65 ساله و بیشتر قرار دارند . 14/55 درصد بین 15 تا 64 ساله و 71/40 درصد کم تر از 15 ساله هستند . تاريخ و فرهنگ اقوام مهاجر "گوتي يا كاسي" در هزاره سوم و چهارم قبل از ميلاد در كوهساران زاگرس سكونت داشتند و سرانجام بين النهرين را تصرف كردند . به استناد كتيبههاي بابل ، آشور و عيلام ، طوايفي به نامهاي لولوبي ، گوتي ، فايري ، آمودا و پارسفوا نيز در دامنههاي زاگرس ساكن بودهاند . لولوبيها يا لولوها اجداد لرها محسوب ميشوند و در زمانهاي گذشته در ذهاب ، شهرزور و سليمانيه زندگي ميكردهاند . براي نخستين بار نام ماد به صورت "آمادهاي" در حملات آشوريان به نواحي كردستان فعلي ذكر گرديده است . بنابراين ميتوان دريافت كه از هزار سال قبل از ميلاد قوم ماد در دامنههاي زاگرس سكونت داشته است . غير از مادها ، دو طايفه ديگر به نام پارسها و كردها نيز در شمار ساكنان دامنههاي زاگرس ذكر شده است . ساخت شهر كرمانشاه به بهرام ، شاه ساساني منسوب است كه در روزگار پدر فرمانروايي ايالت كرمان را داشت و بدين جهت به «كرمانشاه» لقب يافته بود . كرمانشاه پس از شكست ايرانيان در نهاوند به تصرف عربها درآمد . در قرن چهارم هجري قمري سلسله كوچكي از اكراد به نام حسنويه در ولايت غرب استقلال يافتند . مؤسس اين سلسله ، نزديك 50 سال حكمفرمايي كرد و قلعه بزرگ سرماج را در مجاورت دينور به عنوان مقر و محل دفاين و نفايس خود قرار داد . در سال 441 ه . ق سلطان طغرل سلجوقي صد هزار سپاهي به تسخير قلعه سرماج فرستاد و پس از 4 سال آن را تسخير كرد . در دوره سلجوقيان ، كرمانشاه شهري آباد بود و خليفه عباسي براي مقابله با مسعود سلجوقي بدين شهر لشكر كشيد . در دوره مغول و در حمله هلاكو به بغداد ، اين شهر آسيب فراوان ديد . اين منطقه در دوره تيموريان ، در شمار بلاد همدان به شمار ميآمد و در قرون نهم و دهم هجري ، بارها مورد تهاجم عثمانيها قرار گرفت . به گفته سياحان خارجي ، در روزگار صفويه ، كرمانشاه شهري پرنعمت و آباد بود و كاروانسراها و پلهاي متعدد داشت . خاصه آن كه به علّت علاقه شديد صفويه به اماكن متبركه و اهميّت ارتباطي آن با كربلا و نجف ، اين شهر رونق فراوان يافت . در زمان حكومت نادر ، قلعه قديمي شهر ويران و قلعهاي ديگر ساخته شد . كريمخان زند ، كرمانشاه را تصرف كرد و بالاخره كرمانشاه در عهد قاجار مركز ولايات غرب و والينشين شد . محمّد علي ميرزاي دولتشاه ، فرزند فتحعليشاه ، براي مقابله با عثمانيها در شهر كرمانشاه استقرار گرفت . مردم استان كرمانشاه همانند ديگر شهرهاي ايران ، در جنبش مشروطيت ، نقش فعالي داشتند . كرمانشاه در جنگهاي جهاني اوّل و دوم به تصرف قواي بيگانه درآمد . كرمانشاه امروزي استاني آباد است و مركز آن شهر كرمانشاه ميباشد . استان كرمانشاه از مناطق كردنشين سرزمين ايران است . زبان كردي از خويشاوندان نسبي زبان فارسي است و مشابهتهاي فراوان با قواعد دستوري و ديگر خصوصيات زبان فارسي دارد . زبان كردي گويشهاي متفاوتي دارد كه از مهّمترين آنها ميتوان به گويشهاي كلهري ، اورامي ، سوراني (جافي) ، لكي و گويش فارسي اشاره كرد . نژاد مردم استان كرمانشاه آريايي است . بر بستر خصوصيات قومي ، نژادي ، زباني و باورهاي مذهبي مردم كرمانشاه نظام فرهنگي مردم استان شكل گرفته و شاعران و نويسندگان مشهوري از آن برخواستهاند . نژاد کردهای کرمانشاه همچون کردهای کردستان آریایی تبار و از ساکنان قدیم فلات ایران هستند . در متون سومری و آشوری برخی از ساکنان زاگرس را (کرتی) (کارتی) و (کارد) یاد کرده اند و در منابع ارمنی واژه (کردوخ) بر آنها اطلاق شده است . برخی نیز بر این اعتقادند که این قوم یکی از شعبه های نژاد آریایی است که در هزاره دوم ق . م وارد ایران شدند و در کوه های زاگرس سکنی گزیدند . زبان اهالی کرمانشاه کردی است . زبان کردی که شاخه ای از زبان شمال غربی ایرانی میانه است . به دلیل داشتن ادبیات مکتوب اهمیت خاصی دارد . با این حال از زبانهای دیگر از جمله زبانهای عربی ، ارمنی ، ترکی و فارسی لغات بسیار در آن راه یافته است . سابقه تاریخی کردها موجب پیدایش گویشهای بی شماری شده است که برخی از آنها عبارتند از : گویش کردی کلهری ، گویش کردی اورامی ، گویش کردی سورانی ، گویش لکی مذهب اکثر قریب به اتفاق جمعیت استان کرمانشاه را مسلمانان شیعه تشکیل می دهند و در صدر نیز خواهران و برادران اهل تسنن هستند . گروهی نیز زیر پوشش بدعتهای دینی با نام اهل حق با حفظ آداب و مناسک و معتقدات دین کهن ایران باستان یعنی زردشتی و همچنین با التقاطی از اسلام به حیاط دینی خود ادامه میدهند . آب و هوا استان كرمانشاه در معرض جبهههاي مرطوب مديترانهاي قرار دارد كه در برخورد با هواي سرد ارتفاعات زاگرس ، به برف و باران تبديل ميشوند . در استان كرمانشاه چهار اقليم متفاوت قابل تشخيص است اوّل : "زمستان ملايم و تابستان گرم و خشك" كه شهرستانهاي قصرشيرين ، سرپل ذهاب و دهستان از گله در جنوب غربي جوانرود را شامل ميشود . دوّم : "زمستان و تابستان خنك" كه شهرستانهاي پاوه و جوانرود و بخش كرند از توابع شهرستان اسلامآباد غرب را در بر ميگيرد . سوم : اقليم "نيمه خشك و استپي خنك" كه شهرستانهاي سنقر و دهستان پشت دربند از توابع شهرستان كرمانشاه را در برميگيرد . چهارم : اقليم "نيمه خشك و استپي گرم" كه شهرستانهاي كنگاور صحنه و هرسين را شامل ميشود . به طور كلي استان كرمانشاه از نظر آب و هوايي به دو منطقه گرمسير (غرب) و سردسير در ساير نواحي تقسيم ميشود بادهاي مهّم استان كرمانشاه عبارتند از : "بادهاي غربي" كه رطوبت نسبي اقيانوس اطلس و مديترانه را به قلمرو اين استان منتقل ميكند و موجب بارندگي ميشود . اين باد بيشتر در فصلهاي زمستان و بهار ميوزد . "بادهاي شمال" كه در فصل تابستان ميوزند و در اعتدال آب و هواي بخشي از استان و كاهش گرماي آن مؤثراند و "باد سام يا سموم" كه تنها در منطقه نوار مرزي ميوزد و هواي آن را در تابستانها بسيار گرم و غير قابل تحمل ميسازد و زيانهاي بسياري به بار ميآورد .

استان قزوین
استان قزوين از نظر جغرافيايي ، مانند پلي پايتخت كشور را به مناطق شمالي و غربي كشور متصل ميكند كه طي نيم قرن اخير به يكي از قطبهاي مهم توسعه كشور تبديل شده است . استان قزوين در سال 1375 از استان تهران منفك شد و همراه با شهرستان تاكستان از استان زنجان به عنوان استان قزوين در تقسيمات كشوري جاي گرفت . شهرستان قزوين و تاكستان محدوده سياسي - اداري اين استان را تشكيل ميدهند . در سال 1375 استان قزوين 968257 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد 11/57 درصد در نقاط شهري و 89/42 درصد در نقاط روستايي سكونت داشتهاند . نسبت جنسي جمعيت استان برابر 101 است . استان قزوين از نظر موقعيت طبيعي به دو بخش كوهستاني و دشتي تقسيم ميشود . منطقه كوهستاني آن در شمال استان قرار دارد و درههاي البرز نيز در دامنههاي جنوبي آن كشيده شدهاند . آب و هواي استان قزوين در نواحي شمال سرد و در نواحي جنوب معتدل است . و لذا در نواحي شمالي زمستان سرد و پربرف با تابستان معتدل و در نواحي دشتي ، زمستان نسبتاً سرد و تابستان گرم دارد . قدمت و سابقه تاريخي منطقه قزوين به دوران حكومت مادها در قرن نهم پيش از ميلاد ميرسد . در آن زمان ناحيه قزوين مورد تاخت و تاز اقوام مختلف از جمله ديالمه طبرستان قرار ميگرفت . قزوين در اوايل دوران اسلامي محل استقرار نيروهاي فاتح عرب بود و در اوايل دوره صفوي به پايتختي انتخاب شد . در دوره قاجار و معاصر نيز به دليل نزديكي به تهران از كانونهاي مهم حكومتي محسوب ميشد . شخصيتهاي برجسته ادبي و اجتماعي مانند عبيد زاكاني ، علامه قزويني ، علامه دهخدا و عارف قزويني از شاعران تواناي دوران مشروطيت از اين شهر برخاستهاند .

استان یزد
استان یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است . در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون (میبد) را به سلیمان پیغمبر ، (یزد) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و (ابرکوه) را به ابراهیم پیغمبر نسبت داده اند . این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است . مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است . آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از دره های شیرکوه ، نگاره های روی تخت سنگ کوه ارنان ، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی ، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و ... نشان می دهد مدنیت یزد ، در چهار کانون باستانی (مهریز و فهرج) ، (یزد) ، (رستاق و میبد) و (اردکان) متمرکز بود . پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراه های باستانی (ری – کرمان) و (پارس – خراسان) قرار داشت ، جزء سرزمینهای دور دست مادها شمرده اند . سلسله ها و حکامی که بر یزد حکومت کردند عبارتند از : قباد انوشیروان ، یزدگرد اول ، ساسانیان ، آل کاپویه ، اتابکان ، مغولان ، آل مظفر ، تیموریان ، صفویان ، افشاریان و قاجاریه . استان يزد با 120000 كيلومتر مربع وسعت در مركز ايران قرار دارد و براساس آخرين تقسيمات كشوري ، داراي هفت شهرستان به نامهاي ابركوه ، اردكان ، بافق ، تفت ، مهريز ، ميبد و يزد است . استان يزد در سال 1375حدود 800000 نفر جمعيت داشته است . از اين تعداد 15/75 درصد در نقاط شهري و 85/24 درصد در نقاط روستايي ساكن بودهاند . شهر يزد پرجمعيتترين شهر و مركز سياسي - اداري استان يزد است . استان يزد در قلمرو سلسله جبال مركزي ايران واقع شده و از پستي و بلندي و چالهها و كفههاي كويري متعددي تشكيل شده است . اين ناهمواريها مشتمل بر تپههاي پاي كوهي ، دشتها ، بيابانها ، نواحي كويري و تپههاي ماسهاي است . در استان دو رشته كوه متمايز از هم وجود دارد . اولي بخشي از كوههايي است كه در جهت شمال غربي - جنوب شرقي از مركز ايران عبور ميكنند و به كوههاي مركزي ايران معروف هستند . دومي شامل رشته كوههايي است كه در مناطق مركزي ، شمالي و شرقي استان قرار دارند . رشته شيركوه كه مانند ديواري قسمتهاي مركزي استان را از بخش غربي آن (چاله ابرقو) جدا ميكند ، همواره از برف و يخ پوشيده شده و در تامين آب شهرهاي يزد ، تفت و مهريز نقش مهم و اساسي دارد . جمعیت استان یزد در حال حاضر بالغ بر 890000 نفر است که 1/4 درصد از جمعیت کل کشور را به خود اختصاص می دهد . از کل جمعیت استان 78 درصد را جمعیت شهری و 22 درصد را جمعیت روستائی تشکیل می دهد . به دلیل وجود بیابانها و کویرهای وسیع تراکم جمعیت در سطح استان کم است . سرزمين يزد جلوههايي از باشكوهترين و درخشانترين ميراث فرهنگي و تمدن كهن ادوار مختلف تاريخي ايران را در خود جاي داده است . تاريخ سكونت انسان در اين خطه از هزاره سوم پيش از ميلاد فراتر رفته است ، به طوري كه در عهد پيشداديان طوايف در حال كوچ از بلخ به پارس ، اين سرزمين را يزدان ، ناميدند و از آن زمان به بعد يزد محل عبادت شد . از مهمترين مراكز اسكان اوليه اين سرزمين به مهرپادين (مهريز) فهرشان ، پهره (فهرج) ، خورميش ، ادر (اردكان) ، شواز ، قلاع موبدان (ميبد) ، طرنج ، عقدا و اشكذر ميتوان اشاره كرد . شهر يزد به عنوان محلي پاك و مقدس در رأس تمام آباديهاي مزبور قرار داشته است . درههاي سرسبز و مناطق ييلاقي ، چشمه سارها ، ارتفاعات و قلهها ، غارها ، حيات وحش و شكارگاهها و به ويژه جاذبههاي كويري از خصوصيات جالب توجه طبيعت يزد است كه برخي از آنها جزء تفرجگاههاي مهم مردم استان به شمار ميآيد . استان يزد از لحاظ كنشهاي فرهنگي نيز جالب توجه است . اين منطقه از لحاظ رفتارهاي فرهنگي مردم كانون گوناگونيهاست و در اين بين خصوصيات فرهنگي زرتشتيان از پيشينه تاريخي درخشاني برخوردار است . زرتشتيان طبق آئين زرتشت مراسم ويژهاي را در روزهاي معيني از سال برگزار ميكنند كه از ديدگاه جهانگردي براي افراد مسلمان و پيروان ساير اديان جالب توجه و ديدني است . نژاد مردم استان یزد از نژاد آریادی و ایرانی هستند و به علت موقعیت جغرافیائی ویژه این استان ، از آمیختن با نژادهای غیر ایرانی تا اندازه ای مصون مانده اند . در روزگار باستان و آغاز مدنیت و آبادی در این سامان نژادهای دیگری در این ناحیه می زیستند و با نژادهای اصلی آن درآمیختند . این آمیزش بی گمان بعدها در سرگذشت اجتماعی ، فرهنگی و حتی ترکیب نژادی مهاجران تازه رسیده آریائی نیز تأثیر بسیار داشته است . در نیمه هزاره دوم پیش از میلاد آریائی ها به فلات مرکزی ایران از جمله منطقه یزد که در دل این فلات قرار دارد ، روی آوردند . در دوره های بعد نیز ، گروه های عرب ، ترک ، مسیحی و کلیمی به این منطقه آمدند . در سده اخیر نیز اعراب مهاجر به این استان آمده و در آن ساکن شدند . مردم استان یزد به زبان فارسی رایج ، با پاره ای ویژگی های گویشی سخن می گویند . برخی ویژگیهای گویشی در میان شهرستانهای این استان محسوس است . زبان شناسان نیم زبانهای جدید ایرانی را به دو دسته باختری و خاوری تقسیم کرده اند . لهجه یزدی جزء نیم زبانهای مرکزی دسته باختری است که در بخش باختری فلات ایران ، تا حدود مرزهای ایران رواج دارد . در بیشتر نیم زبانهای مرکزی از جمله لهجه شیرین یزدی اثر آمیختگی کمتری با زبان عربی دیده میشود . زرتشتیان یزد به زبان نیاکان خویش ، زبان فارسی دری سخن می گویند . زبان زرتشتیان یزد به دلیل پاره ای عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی آمیختگی بسیار با زبان فارسی پیدا کرده ، به طوری که آهنگ ناتوان شدن و حتی فراموش شدن آن روز به روز تندتر میشود . مذهب پیش از ورود مسلمانان به ایران ، مردم استان یزد نیز مانند مردم سایر نقاط ایران زرتشتی بودند . با انقراض حکومت ساسانیان در نیمه نخست سده اول ه . ق مردم بیشتر نقاط ایران از جمله استان یزد نیز به دین اسلام گرویدند ؛ ولی برخی از آنان با پرداخت جزیه ، آیین خود را حفظ کردند و زرتشتی باقی ماندند . قریب به اتفاق مردم استان یزد ، مسلمان و پیرو شیعه جعفری هستند . استان يزد به دو علت اساسي خشك است . اول آنكه بر روي كمربند خشك جهاني واقع شده و ديگر آنكه از درياهاي آزاد عمان و خليجفارس و درياچههاي داخلي و بادهاي رطوبتزاي دريايي بسيار دور است . عامل مهم اعتدال نسبي آب و هواي يزد كه قابليت زيست نسبتاً مناسبي به آن بخشيده است ، ارتفاعات مهمي است كه در اطراف آن پديد آمده و به طور موضعي در بهبودي هواي استان اثر ميگذارند و لذا مناطقي با ارتفاع بيش از 2500 متر از اعتدال و رطوبت نسبي بيشتري برخوردار هستند . متوسط دماي هواي استان 9/18 درجه سانتيگراد است . حداكثر مطلق دما در تيرماه برابر 43 و حداقل آن در ديماه برابر 2/7 درجه سانتيگراد ميباشند . به استثناي منطقه كوهستاني شيركوه ، ساير نقاط استان يزد اقليم گرم و خشك و بياباني دارد كه از غرب و جنوب غربي به طرف شمال شرقي و شرق خشكتر ميشود .

استان آذربایجان شرقی
پس از سقوط دولت صفویه ، در دوره ای که ایران عملا میان روس و عثمانی و اشرف افغان تقسیم شده بود ، آذربایجان در دست دولت عثمانی ماند ولی دیری نپایید نادرشاه آن را از تصرف دولت عثمانی بیرون آورد و در صحرای مغان تاجگذاری کرد . کریمخان زند در سال 1175 هجری آذربایجان را از دست خانهای محلی که پس از مرگ پادشاه قیام کرده بودند ، باز پس گرفت ، اما پس از مرگ او باز خوانین محلی سر بر آوردند تا اینکه آقا محمدخان قاجار در سال 1205 هجری موفق شد که اداره امور آذربایجان را کاملا در اختیار بگیرید . استان آذربايجان شرقي با 46930 کيلومتر مربع وسعت در گوشه شمال غربي ايران قرار دارد . براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري در سال 1375 شهرستانهاي استان آذربايجان شرقي عبارتاند از : اهر ، بستان آباد ، بناب ، تبريز ، سراب ، شبستر ، كليبر ، مراغه ، مرند ، ميانه ، هريس و هشترود و جلفا . شهر تاريخي تبريز ، مركز سياسي - اداري و تجاري استان ميباشد . اين استان با جمهوريهاي آذربايجان ، ارمنستان و نخجوان مرز مشترك دارد . شهر مرزي جلفا از طريق خط آهن نخجوان ، ايروان و تفليس به جمهوري اكراين و بنادر درياي سياه وصل ميشود . استان آذربايجان شرقي از طريق شبكه راههاي گسترده زميني و هوايي با سراسر ايران و بيشتر كشورهاي جهان مرتبط است . استان آذربايجان شرقي ويژگيهاي زمين شناختي و توپوگرافيكي جالب توجهي دارد . قله سهند با 3722 متر بلندترين نقطه آن است و در جنوب تبريز واقع شده است . پستترين ناحيه استان نيز با 1220 متر در حوالي درياچه اروميه قرار دارد . ارتفاعات اين استان در سه ناحيه شمالي (كوههاي قره داغ) ، مركزي (سهند و بزقوش) و كوههاي جنوبي (قافلانكوه) كشيده شدهاند . جمعیت استان اين استان در سال 1375 حدود 3278000 هزار نفر جمعيت داشت كه 28/60 درصد آن شهرنشين و 72/39 درصد آن روستانشين و عشاير بودهاند . شهر تبريز با بيش از يك ميليون و يكصد و هفتاد هزار نفر جمعيت يكي از پرجمعيتترين شهرهاي ايران و استان آذربايجان شرقي است . استان آذربايجان شرقي بخشي از سرزمين كهنسال ايران است كه در زمان تسلط اسكندر مقدوني بر ايران (سال 331 پيش از ميلاد) سردار آن به نام آتورپات كه شهربان ماد كوچك بود ، در اين سرزمين قيام كرد و قسمتي از ماد كوچك را كه همان آذربايجان است ، متصرف شد . از آن پس اين منطقه آتور پاتكان ناميده شد . اين منطقه سپس به اسامي مختلف از قبيل آذرآبادگان ، آذربادگان و آذربايجان ناميده شده است . اكثر مورخين اسلامي آذربايجان را محل ولادت زرتشت دانسته و تولد او را به منطقه اروميه و شهر كنزك در حدود درياچه چيچست (اروميه) نسبت دادهاند اين استان در طول بيش از هزاران سال شاهد حوادث بيشمار تاريخي ، سياسي و اجتماعي بوده و طي همين دوره جلوههاي ويژهاي از تمدن كهنسال را پديد آورده كه امروزه براي جهانگردان بسيار جالب توجه است . استان آذربايجان شرقي از نظر فرهنگي نيز يكي از مناطق ويژه ايران است كه مجموعهاي از سنن ديرين و باستاني را پديد آورده است . عمدهترين ويژگي فرهنگ مردم آذربايجان زبان و فولكلور آن است كه به نحوي با مراسم و سنن برجسته مردم درآميخته است . زبان مردم اين استان تركي آذري است . اين زبان در آذربايجان ايران و آن سوي ارس و ساير نقاط ترك زبان ايران- به جز تركمانان- از قرنها پيش زبان گفتگوي مردم آذري زبان بوده است . اين استان مهد دانشمندان ، عرفا ، شعرا و مشاهير زيادي همچون مولانا بابا مزيد ، خواجه عبدالرحيم اژآبادي ، شيخ حسن بلغاري ، عبدالقادر نخجواني ، مولانا احمد هراتي ، همام تبريزي ، خاقاني شيرواني ، اسدي طوسي ، ابوالعلاء فلكي ، ظهير الدين فاريابي ، انوري ابيوردي ، قطران تبريزي ، شيخ محمد خياباني ، ستارخان و باقرخان و ... بوده است . و از مشاهير متأخر آن ميتوان از استاد محمد حسين شهريار چهره تابناك شعر و ادب ايران و آذربايجان ياد كرد . آب و هواي استان آذربايجان شرقي بطور كلي سرد و خشك است . موقعيت جغرافيايي و فضاي كوهستاني آن از عوامل برودت و سردي در نواحي كوهستاني ، اثرات ملايم كننده بخارهاي درياي خزر و ارتفاع اندك از عوامل اعتدال آب و هواي در نواحي پست است . متوسط درجه حرارت از 9/8 درجه در تبريز تا 2/20 درجه سانتيگراد در مراغه متغير است . ميانگين حداقل درجه حرارت در زمستانها به 1- درجه سانتيگراد ميرسد و با توجه به تغييرات هوا و درجه حرارت ، بهترين فصل و ايام مسافرت به استان آذربايجان شرقي ، بهار و تابستان ميباشد .





















