
استان چهارمحال و بختیاری
استان چهارمحال و بختياري با 28559 كيلومتر مربع وسعت و در قلمرو مركزي رشته كوههاي زاگرس بين پيشكوه هاي داخلي و استان اصفهان استقرار يافته است . اردل ، بروجن ، شهركرد ، فارسان و لردگان 5 شهرستان اين استان ميباشند . شهركرد مركز استان چهارمحال و بختياري است . استان چهارمحال و بختياري در سال 1375 حدود 761168 نفر جمعيت داشته است كه 45 درصد آن شهر نشين ، 8/54 درصد روستانشين و بقيه غير ساكن (كوچ رو) بوده است . نسبت جنسي جمعيت استان 102 نفر ميباشد . تاريخ سرزمين چهارمحال و بختياري با تاريخ ايل بختياري در هم آميخته است . بختياريها شاخهاي از طوايف لر هستند كه در تاريخ ايران به «لر بزرگ» مشهور شدهاند . ايل بختياري به دو دسته بزرگ هفت لنگ و چهار لنگ تقسيم ميشود . قلمرو تابستاني يا ييلاقي چهار لنگها در شمال منطقه و هفت لنگها در جنوب آن واقع است . منطقه بختياري گاهي جزء استان فارس و زماني جزء حكومت خوزستان بود . حيات عشايري بختياريها و ويژگيهاي ناشي از اين نوع زندگي اجتماعي باعث شده است كه آثار تاريخي و باستاني اندكي در استان بوجود آيد ، ولي زيباييهاي طبيعي آن كم نظير و جالب توجه است ، بطوريكه هر بينندهاي را مجذوب ميسازد . تالابهاي دلانگيز و زيبا ، تفرجگاههاي مصفا ، حواشي سرسبز رودخانهها ، گلزارهاي بي نظير ، چشمههاي آبگرم و معدني ، آبشارهاي فرحبخش ، ارتفاعات بلند ، برف فراوان زمستان و دهها عنصر طبيعي ديگر ، جلوههاي بسيار زيبا و ديدني فراهم آورده و زمينههاي مساعدي را براي بهره برداريهاي گردشگاهي و ورزشهاي زمستاني بوجود آورده است . استان چهار محال و بختياري از لحاظ آداب و رسوم و كنشهاي فرهنگي يكي از جالبترين مناطق عشايري ايران است . مراسم ويژه عشايري در ارتباط با زندگي كوچ و كوچ نشيني ، انجام مراسم ويژه در اعياد ملي و مذهبي ، نحوه ازدواج و همسرگزيني ، چگونگي انجام سوگها و عزاهاي خصوصي و مذهبي ، موسيقي و رقص بومي ، نوع پوشش زنان و مردان و ... از جمله جاذبههاي فرهنگي منطقه محسوب ميشوند . استان چهارمحال و بختياري در ناحيه مركزي سلسله جبال زاگرس كه از شمال غربي به جنوب شرقي امتداد دارد واقع شده است . بلندترين استان در ناحيه غربي با 4548 متر ارتفاع در قله زردكوه بختياري و پستترين نقطه آن در ناحيه شرقي چهارمحال است . كوههاي استان سرچشمه اصلي رودخانههاي دائمي زاينده رود و كارون و در سراسر سال پوشيده از برف هستند و جزو حوزههاي آبگير دائمي ايران به شمار ميروند . به دليل شيب ارتفاعات بختياري كه از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شدهاند ، همچنين به دليل بلندي عوارض طبيعي ، موقعيت جغرافيايي و توپوگرافي ، آب و هواي استان نسبتاً سرد است . در ارتفاعات بالاي 2000 متر كه مساحت عمده استان را در برميگيرد ريزش برف و باران از اواسط پاييز تا فروردين ادامه دارد ، ولي در مناطق پست با بيش از 40 درجه حرارت در تابستان ، حجم نزولات جوي كمتر است . فصل سرما از اواسط آبان آغاز و 4 تا 5 ماه ادامه پيدا مييابد . سردترين ماههاي سال ، دي و بهمن است . متوسط درجه حرارت استان 3/10+ درجه سانتيگراد ، حداكثر مطلق درجه حرارت 2/35+ و حداقل مطلق آن 6/15- درجه سانتيگراد ميباشد . ميزان بارندگي سالانه 426 ميليمتر و تعداد روزهاي يخبندان 127 روز است . از ارديبهشت تا آبان جزو ماههاي خشك و ماههاي آذر ، دي ، بهمن و اسفند جزو ماههاي يخبندان به شمار ميرود .

استان کهگیلویه و بویراحمد
استان كهگيلويه و بويراحمد با 16264 كيلومتر مربع وسعت در جنوب غربي مركز ايران واقع شده است . براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري در سال 1375 ، شهرستانهاي استان عبارتند از : كهگيلويه با مركزيت دهدشت ، بويراحمد با مركزيت ياسوج و گچساران . شهر ياسوج مركز استان كهگيلويه و بويراحمد ميباشد . اين استان ، از شمال با استان چهارمحال و بختياري ، از جنوب با استانهاي فارس و بوشهر ، از شرق با استانهاي اصفهان و فارس و از غرب با استان خوزستان همسايه است . اين استان در سال 1375، حدود 544 هزار نفر جمعيّت داشته كه از اين تعداد 23/39 درصد در نقاط شهري و 20/60 درصد در نقاط روستايي سكونت داشتهاند و بقيه غير ساكن بودهاند . استان كهگيلويه و بويراحمد منطقهاي ناهموار و كوهستاني است كه در حدود 45 مساحت آن از ارتفاعات و تپه ماهورها تشكيل شده است و 15 بقيه مساحت آن را دشتها و درهها در بر گرفتهاند . بلندترين نقطه استان ، قلّه دنا به ارتفاع 4409 متر و پستترين ناحيه آن بيشتر با ارتفاع 500 متر از سطح دريا ميباشد . در مناطق سردسير ، ارتفاعات بلندتر و تپه ماهورها بيشتر است و در مناطق گرمسير ارتفاعات كوتاهتر و تپه ماهور نيز كمتر است . عمده اراضي كشاورزي استان در دشتها واقع شده است . آب و هوا ، کهگيلويه و بويراحمد در امتداد رشته كوههاي اصلي زاگرس از شمال شرقي به جنوب غربي در استان كهگيلويه و بويراحمد ، از ارتفاع كوهها و مقدار بارندگي و رطوبت هوا به طور محسوسي كاسته شده و مشخصات اقليمي دوگانهاي را پديد ميآورد . بدين ترتيب اين استان به دو منطقه سردسيري و گرمسيري تقسيم شده است منطقه گرمسيري در قسمت جنوب و غرب استان واقع شده و آب و هوايي گرم و خشك دارد و بادهاي موسمي (فصلي) و محلي متعددي در اين ناحيه ميوزند . باران اين منطقه از آبان ماه آغاز شده و تا ارديبهشت به تناوب ادامه مييابد . در اين مناطق يخبندان بندرت اتفاق ميافتد . منطقه سردسيري در شمال و شرق استان قرار دارد . بارش اين ناحيه معمولاً از آبان ماه شروع و تا ارديبهشت ماه به تناوب و معمولاً به صورت برف ادامه مييابد . اين قسمت از استان كه در واقع جنوبيترين بخش زاگرس مرطوب است با جنگلهاي وسيع و زيباي بلوط پوشيده شده و سرچشمه رودهاي بزرگي است . در اين استان بادهايي با جهات مختلف ميوزند كه مهّمترين آنها عبارتند از : بادهاي موسمي كه به نام باد شمال و باد جنوب معروف هستند . باد شمال از طرف شمال غربي از درياي مديترانه و آبهاي اطراف آن و گاهي از اقيانوس اطلس به داخل منطقه نفوذ ميكند و موجب بارندگي ميشود . باد جنوب از سمت جنوب و جنوب غربي به ويژه در اواخر بهار و تابستان به داخل منطقه نفوذ ميكند و معمولاً با گرما همراه است بادهاي محلي در نواحي مختلف نسبتاً محدود و كم وسعت استان ميوزند كه مهّمترين آنها عبارتند از : باد آشوب ، باد زير روز ، كوه باد ، باد حيران ، باد چوغان ، باد او و باد درخترو . استان كهگيلويه و بويراحمد در گذشتهاي نه چندان دور جزء يكي از بلوكهاي مملكت فارس و مشتمل بر دو قسمت شمال شرقي كه آن را سردسير و كوهستاني و پشت كوه و قسمت جنوبي و غرب بود كه آن را نره كوه بهبهان ميناميدند . تا دوّم تيرماه 1342 شمسي ، قسمتي از استان فعلي كهگيلويه و بويراحمد جزء استان خوزستان و قسمتي نيز جزء استان فارس بود . پانزدهم آبان ماه 1338 ، قسمت گرمسير بهبهان به شهرستان كهگيلويه با مركزيت دهدشت تبديل شد . اين شهرستان كماكان جزء استان خوزستان و بقيه منطقه جزء استان فارس بود . به دنبال شورش ايل بويراحمد در 22 تيرماه 1342 ، منطقه كهگيلويه و بويراحمد طبق تصويب نامه مجلس شوراي ملي وقت ، از استانهاي فارس و خوزستان جدا شد و به يك فرمانداري كل تبديل شد و ياسوج كه تا آن زمان خالي از سكنه بود ، به عنوان مركز آن تعيين گرديد . در اسفندماه 1352 شمسي فرمانداري كل كهگيلويه و بويراحمد به استان تبديل شد . به استناد كتاب "ممسني در گذرگاه تاريخ" مردم لرستان ، كهگيلويه و بويراحمد ، ممسني و حتي دشتستان بوشهر با گذشته تاريخي مشترك از يك نژاد هستند و با يك زبان صحبت ميكنند و آداب و رسوم و فرهنگ مشابهيدارند . كنشهاي فرهنگي مردم كهگيلويه و بويراحمد از روابط اجتماعي موجود مبتني بر نظام عشيرهاي متأثر است . در اين نظام فرهنگي تمام رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي مردم تحت تأثير مستقيم روابط قبيلهاي و عشيرتي قرار دارند .

استان گیلان
قبل از مهاجرت اقوام آریائی به ایران صفحات شمالی ایران ، یعنی نواحی جنوب دریای مازندران ، مسکن اقوامی مانند کادوسیان ، آماردها کاسپیان و تپوریها و ... بود . قدیمی ترین سندی که از قوم کاسی ها یاد می کند مربوط به سده 24 قبل از میلاد و متعلق به (پوزوراین شوشیناک) است هرودوت مورخ یونانی این قسمت را حاکم نشین پانزدهم بر شمرده که ساس ها و کاسپی های ساکن آن دویست تالان خراج به داریوش می پرداختند . استرابن که در 40 ق . م تا 40 میلادی می زیست اقوام گلامی ، کادوس ، ماردی و بعضی قبائل گرگانی را ساکنان نواحی شمال کوه البرز دانسته اند . در گذر زمان اعراب کادوسیان را طیلسان خواندند . بعدها این نام نیز تغیر یافت و امروزه آنها را تالش یا تالشیان می نامند . (پلوتارک) مورخ یونانی درباره جنگ کادوسیان با اردشیر ساسانی در 384 میلادی سخن گفته است . پیرنیا با توجه به نوشته های کتزیاس درباره کادوس ها می گوید مادها ابتدا گیلان و حوالی آن را در اختیار داشتند ولی در اواخر دوره مادها به سبب پاره ای اختلافات آن را از دست دادند چنانکه در اواخر عصر هخامنشی نیز کادوسی ها به صورت نیمه مستقل می زیستند نزاع میان مادها و کادوسیان از وقایع مهم اواخر حکومت مادها است . موقعيت جغرافيايي استان گيلان با پهنهاي به مساحت 14711 كيلومتر مربع در ميان رشته كوههاي البرز و تالش در ساحل درياي خزر و شمال ايران قرار گرفته است . براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري سال 1375 ، شهرستانهاي استان گيلان عبارتند از : آستارا ، آستانه اشرفيه ، بندر انزلي ، رشت ، رودبار ، رودسر ، شفت ، صومعه سرا ، طالش ، فومن ، لاهيجان و لنگرود . شهر رشت مركز استان گيلان است . استان گيلان با استانهاي اردبيل در غرب ، مازندران در شرق ، زنجان در جنوب و كشور تازه استقلال يافته آذربايجان و درياي خزر در شمال هم مرز و همسايه است . جمعیت استان اين استان در سال 1375 ، حدود 2241896 نفر جمعيّت داشته است كه 83/۴۶ درصد آن در نقاط شهري و 15/53 درصد بقيه در نقاط روستايي سكونت داشتهاند . ناهمواريهاي استان از غرب به شرق شامل : طالش ، ماسوله و پشته كوه و رشته كوه البرز است كه از سه بخش غربي ، مركزي و شرقي تشكيل شده است . البرز غربي مانند حصاري استان گيلان را در بر گرفته است و بلندترين قله آن در گيلان فك يا دلفك (آشيانه عقاب) نام دارد . جلگههاي استان گيلان در ميان دريا و كوهستان تا ارتفاع يكصد متري سطح دريا گسترش يافتهاند كه به سه قسمت عمده تالش ، گيلان غرب و گيلان شرق تقسيم ميشوند . تاريخ گيلان تا شش قرن پيش از ميلاد ، يعني تا زماني كه تاريخ نگاران يونان ، گوشههايي از تاريخ ايران را روشن كردهاند ، تاريك و مبهم است و تنها با تكيه بر پارهاي كاوشهاي باستان شناختي ميتوان گوشههايي از آن را روشن كرد .آثار به دست آمده از سرزمينهاي سواحل جنوب درياي خزر به دوره پيش از آخرين يخبندان (بين 50 تا 150 هزار سال پيش) تعلّق دارند . پيشينه تمدن گيلان به چند هزار سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد . در آن دوره «كاسي»ها براي دستيابي به زمينهاي بهتر به نواحي ديگر مهاجرت كردند . در همين زمان ، گروهي از قومهاي مهاجر از جمله آرياييها به علّت تغيير آب و هوا و افزايش سرماي قطبي به اين منطقه كوچ كردند و از آميزش مهاجران و ساكنان بومي منطقه ، چندين قوم جديد تشكيل شد كه در اين ميان دو قوم «گيل» و «ديلم» اكثريت داشتهاند . در سده ششم پيش از ميلاد ، گيلانيان با كوروش هخامنشي متفق شدند و دولت ماد را سرنگون كردند . زمانيكه سلسله هخامنشي سرنگون شد ، كشور به تصرف اسكندر و سپس سلوكيها در آمد . در زمان سلوكيان ، فرمانروايان محلي گيلان ، با استقلال كامل حكومت ميكردند . در زمان ساسانيان ، گيلان تا اندازهاي استقلال خود را از دست داد . در زمان خلفاي عباسي ، علويان در كوهستانهاي ديلم زندگي ميكردند و ميكوشيدند دست خلفاي عباسي را از ديگر نقاط ايران كوتاه كنند . چنين بود كه بناي اتحاد ديلميان و علويان پيريزي شد . در حدود سال 290 هجري قمري ، مردم گيلان و ديلم به مذهب شيعه روي آوردند . از همين دوره در تاريخ ايران سلسلههايي با منشاء گيلاني و ديلمي پديد آمدند . يكي از مهمترين اين سلسلهها «آل بويه» بود . در قرن هشتم هجري «اولجايتو» مغول موفق شد به طور موقت بر اين سرزمين پيروز شود . گيلانيان در روي كار آمدن خاندان صفوي نقش مهمي ايفا كردند ولي در زمان سلطنت شاه عباس اوّل ، گيلان استقلال خود را از دست داد . در سال 1071 هجري قمري شماري از قزاقان روس به قصد غارت به گيلان هجوم برده و دست به چپاول زدند . نادر شاه به علّت علاقه زياد به افزايش قدرت نيروي دريايي ، گيلان را مورد توجه جدي قرار داد . گيلكها در پيروزي انقلاب مشروطه نيز سهي عمده داشتند و آنان در سال 1287 ه.ق پس از دو روز پيكار عليه قزاقان محّمد عليشاه ، تهران را فتح كردند . نقش مردم گيلان در نهضت مشروطه و جنبش ميرزا كوچك خانجنگلي از نمونههاي درخشان تاريخ اين خطه است . استان گيلان از نظر فرهنگي نيز يكي از مناطق ويژه ايران است كه مجموعهاي از سنن ديرين و باستاني را پديد آورده است . زبان مردم گيلان نيز تحت تأثير تنوع قومي ، گويشهاي گوناگون دارد كه مهّمترين آنها گيلكي ، تالشي و ديلمي است . درباره نژاد اقوام ساکن گیلان قبل از ورود آریائی ها نظریه های مختلفی وجود دارد . اغلب پژوهشگران از جمله (هنری فیلد) بر آنند که سومری ها مظاهر تمدن خود را از ناحیه جنوب شرقی دریای مازندران که در آنجا گنجینه ای از اشکال و سفال سومری کشف شده با خود به جلگه بین النهرین آورده اند . در پهلوان نامه گیل گمش از قول پروفسور آمده است : این گونه می توان گفت که ریشه نژادی سومریان با آریائی های کوهپایه نشین کوهستان های خاوری همگن باشد و افسانه های کهن این مردم نیز اشاره به کوچ آنان از فرازهای سخت به سوی آبرفت های زندگی بخش بین النهرین می کند زبان گویش گیلکی وابسته به زبانهای آریائی است که قرنها و هزاره ها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است . گویش گیلکی خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم می شود . شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدوده های این دو گویش محسوب کرد . مردم گیلان در آغاز به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و در زمان ساسانیان بیشتر مردم گیلان زرتشتی شدند . در روزگار قباد گروهی از گیلانیان به این ایین گرویدند . جنگهای خونینی بین دیلمیان و اعراب باعث شد تا مردم گیلان کم کم با اعتقادات اعراب آشنا شوند و به دین اسلام بگروند . اقليم سرزمين گيلان به آب و هواي معتدل خزري معروف است . كوهستان تالش با جهت شمالي ، جنوبي و كوهستان البرز با امتداد غربي - شرقي ، مانند سدي از عبور بخار آب درياي خزر و بادهاي مرطوب شمال غربي به داخل ايران جلوگيري ميكند و به علّت ارتفاع زياد موجب بارندگيهاي فراوان در استان گيلان ميشود . تبخير گسترده درياي مازندران ضمن افزايش رطوبت هوا در تابستان و كاهش آن در زمستان ، ميانجامد . از اين رو ، يخ بندان زمستاني در نواحي كنارهاي دريا بسيار كم گزارش شده است . ميزان بارندگي در استان گيلان به بادهاي مرطوبي بستگي دارد كه در زمستان از شمال غرب در بهار از شرق و در تابستان و پاييز از غرب ميوزند . اين بادها ، هواي مرطوب دريا را به سوي جلگه گيلان ميرانند و موجب بارندگيهاي فراوان و طولاني ميشوند . در سال 1375 ، ميزان بارندگي در رشت ۴/1015 ميليمتر و تعداد روزهاي يخبندان سالانه آن 20 روز و روزهاي باراني آن 156 روز گزارش شده است . متوسط حداقل دماي رشت 3/۶ درجه سانتيگراد و متوسط حداكثر دماي آن 9/20 درجه ثبت شده است .

استان گلستان
استان گلستان با مساحتي 22000 كيلومتر مربع در ناحيه جنوب شرقي درياي خزر واقع شده است . براساس آخرين تقسيمات كشوري در سال 1375 ، شهرستانهاي استان گلستان عبارتند از : بندر تركمن ، عليآباد ، بندر گز ، كردكوي ، گرگان ، گنبد كاووس و مينودشت . شهر گرگان مركز استان گلستان ميباشد . استان گلستان از لحاظ ناهمواري به دو قسمت جلگهاي و كوهستاني تقسيم ميشود . امتداد و جهت رشته كوههاي البرز ، مانند ديواري مرتفع و طولاني ، خط ساحلي و جلگههاي كنارهاي درياي خزر را محصور كرده است و شيب زمين از ارتفاعات به سوي جلگه و درياي خزر كاهش مييابد . در قسمت جلگههاي سواحل جنوبي و شرقي درياي خزر ، در اثر حركات زمين ساختي و بادهاي محلي ، تپههاي ماسهاي ساحلي تشكيل شده و سد طبيعي و كم ارتفاعي بين جلگه و دريا پديد آمده است . در البرز شرقي ، جهت و امتداد رشته كوهها به سوي شمال شرق است و به تدريج از ارتفاع آنها كاسته ميشود . رشته كوه جنوبي ، آن "ابر كوه" است كه بلندترين نقطه آن در "قله شاوار" به 3945 متر ميرسد . رشته كوه شمالي آن "شاهكوه" است كه به صورت ديواري در مقابل جلگه گرگان قرار دارد و ارتفاع آن در قله "پيرگرد" به حدود 3204 متر ميرسد . استان گلستان در سال مذكور ، حدود 1426000 نفر جمعيّت داشته است . كه از اين تعداد 29/41 درصد در نقاط شهري و 71/58 درصد در نقاط روستايي و عشايري سكونت داشتهاند . سابقه سكونت و استقرار جماعتهاي انساني در ناحيه گرگان به هزاره قبل از ميلاد ميرسد . شهر باستاني جرجان كه اينك آثار آن در نزديكي شهر گرگان فعلي به جا مانده است ، در گذشته يكي از شهرهاي مهم ايران بود كه در مسير جاده ابريشم نيز قرار داشته است . گرگان امروزي كه در گذشته استرآباد نام داشت . يكي از شهرهاي قديمي ايران است . تركمنها در شمال استان بويژه در شهرهاي گنبد و بندرتركمن زندگي ميكنند . اقدام ديگري از جمله بلوچ ، ترك ، افغان و ارمني نيز در استان گلستان زندگي ميكنند كه بسياري خصايص قومي و فرهنگي خود را حفظ كردهاند . مردم اين استان در شهرستانهاي گنبد و بندر تركمن اكثراً سني مذهب و در ساير شهرستانها شيعه دوازده امامي هستند . استان گلستان ، با توجه به موقعيت جغرافيايي ، تحت تأثير عرض و ارتفاع جغرافيايي ، رشته كوههاي البرز ، دوري و نزديكي به دريا ، بيابانهاي جنوبي تركمنستان ، وزش بادهاي محلي و ناحيهاي و پوشش متراكم جنگلي قرار دارد و آب و هواي گوناگوني دارد . شمال شرقي استان ، به ويژه در شرق درياي خزر و حد فاصل گرگان رود تا مرز تركمنستان ، به علت دوري از اثرات درياي خزر ، كاهش ارتفاعات البرز شرقي ، وسعت جلگه ساحلي و نزديكي به بيابانهاي قره قوم و قزل قوم (در جمهوريهاي آسياي ميانه) خشكي و گرماي هوا مواجه است و دورترها به نيمه خشك (نيمه بياباني) تبديل ميشود . در اين منطقه ، ميزان بارندگي سالانه اندك است و به علت كاهش رطوبت هوا ، گرماي آن افزايش مييابد و اختلاف شديدي بين دماي شب و روز و دماي سردترين و گرمترين ماههاي سال به وجود ميآيد . در منطقه جنوب غرب استان به علّت نزديكي به ارتفاعات ، از جمله در شهرهاي كلاله و مينودشت ، تغييرات ديگري در آب و هواي استان ايجاد ميشود و با افزايش و اعتدال دما ، شرايطي مشابه آب و هواي معتدل مرطوب خزري پديد ميآيد .

استان آذربایجان شرقی
پس از سقوط دولت صفویه ، در دوره ای که ایران عملا میان روس و عثمانی و اشرف افغان تقسیم شده بود ، آذربایجان در دست دولت عثمانی ماند ولی دیری نپایید نادرشاه آن را از تصرف دولت عثمانی بیرون آورد و در صحرای مغان تاجگذاری کرد . کریمخان زند در سال 1175 هجری آذربایجان را از دست خانهای محلی که پس از مرگ پادشاه قیام کرده بودند ، باز پس گرفت ، اما پس از مرگ او باز خوانین محلی سر بر آوردند تا اینکه آقا محمدخان قاجار در سال 1205 هجری موفق شد که اداره امور آذربایجان را کاملا در اختیار بگیرید . استان آذربايجان شرقي با 46930 کيلومتر مربع وسعت در گوشه شمال غربي ايران قرار دارد . براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري در سال 1375 شهرستانهاي استان آذربايجان شرقي عبارتاند از : اهر ، بستان آباد ، بناب ، تبريز ، سراب ، شبستر ، كليبر ، مراغه ، مرند ، ميانه ، هريس و هشترود و جلفا . شهر تاريخي تبريز ، مركز سياسي - اداري و تجاري استان ميباشد . اين استان با جمهوريهاي آذربايجان ، ارمنستان و نخجوان مرز مشترك دارد . شهر مرزي جلفا از طريق خط آهن نخجوان ، ايروان و تفليس به جمهوري اكراين و بنادر درياي سياه وصل ميشود . استان آذربايجان شرقي از طريق شبكه راههاي گسترده زميني و هوايي با سراسر ايران و بيشتر كشورهاي جهان مرتبط است . استان آذربايجان شرقي ويژگيهاي زمين شناختي و توپوگرافيكي جالب توجهي دارد . قله سهند با 3722 متر بلندترين نقطه آن است و در جنوب تبريز واقع شده است . پستترين ناحيه استان نيز با 1220 متر در حوالي درياچه اروميه قرار دارد . ارتفاعات اين استان در سه ناحيه شمالي (كوههاي قره داغ) ، مركزي (سهند و بزقوش) و كوههاي جنوبي (قافلانكوه) كشيده شدهاند . جمعیت استان اين استان در سال 1375 حدود 3278000 هزار نفر جمعيت داشت كه 28/60 درصد آن شهرنشين و 72/39 درصد آن روستانشين و عشاير بودهاند . شهر تبريز با بيش از يك ميليون و يكصد و هفتاد هزار نفر جمعيت يكي از پرجمعيتترين شهرهاي ايران و استان آذربايجان شرقي است . استان آذربايجان شرقي بخشي از سرزمين كهنسال ايران است كه در زمان تسلط اسكندر مقدوني بر ايران (سال 331 پيش از ميلاد) سردار آن به نام آتورپات كه شهربان ماد كوچك بود ، در اين سرزمين قيام كرد و قسمتي از ماد كوچك را كه همان آذربايجان است ، متصرف شد . از آن پس اين منطقه آتور پاتكان ناميده شد . اين منطقه سپس به اسامي مختلف از قبيل آذرآبادگان ، آذربادگان و آذربايجان ناميده شده است . اكثر مورخين اسلامي آذربايجان را محل ولادت زرتشت دانسته و تولد او را به منطقه اروميه و شهر كنزك در حدود درياچه چيچست (اروميه) نسبت دادهاند اين استان در طول بيش از هزاران سال شاهد حوادث بيشمار تاريخي ، سياسي و اجتماعي بوده و طي همين دوره جلوههاي ويژهاي از تمدن كهنسال را پديد آورده كه امروزه براي جهانگردان بسيار جالب توجه است . استان آذربايجان شرقي از نظر فرهنگي نيز يكي از مناطق ويژه ايران است كه مجموعهاي از سنن ديرين و باستاني را پديد آورده است . عمدهترين ويژگي فرهنگ مردم آذربايجان زبان و فولكلور آن است كه به نحوي با مراسم و سنن برجسته مردم درآميخته است . زبان مردم اين استان تركي آذري است . اين زبان در آذربايجان ايران و آن سوي ارس و ساير نقاط ترك زبان ايران- به جز تركمانان- از قرنها پيش زبان گفتگوي مردم آذري زبان بوده است . اين استان مهد دانشمندان ، عرفا ، شعرا و مشاهير زيادي همچون مولانا بابا مزيد ، خواجه عبدالرحيم اژآبادي ، شيخ حسن بلغاري ، عبدالقادر نخجواني ، مولانا احمد هراتي ، همام تبريزي ، خاقاني شيرواني ، اسدي طوسي ، ابوالعلاء فلكي ، ظهير الدين فاريابي ، انوري ابيوردي ، قطران تبريزي ، شيخ محمد خياباني ، ستارخان و باقرخان و ... بوده است . و از مشاهير متأخر آن ميتوان از استاد محمد حسين شهريار چهره تابناك شعر و ادب ايران و آذربايجان ياد كرد . آب و هواي استان آذربايجان شرقي بطور كلي سرد و خشك است . موقعيت جغرافيايي و فضاي كوهستاني آن از عوامل برودت و سردي در نواحي كوهستاني ، اثرات ملايم كننده بخارهاي درياي خزر و ارتفاع اندك از عوامل اعتدال آب و هواي در نواحي پست است . متوسط درجه حرارت از 9/8 درجه در تبريز تا 2/20 درجه سانتيگراد در مراغه متغير است . ميانگين حداقل درجه حرارت در زمستانها به 1- درجه سانتيگراد ميرسد و با توجه به تغييرات هوا و درجه حرارت ، بهترين فصل و ايام مسافرت به استان آذربايجان شرقي ، بهار و تابستان ميباشد .

استان همدان
استان همدان یکی از استانهای ایران است . مرکز این استان ، شهر باستانی و کهن همدان است که هرودوت بنای آن را در سدهٔ هشتم پیش از میلاد در دوران مادها بهدست دیاکو ذکر کرده است . مادها این شهر را هگمتانه نامیدند و همدان صورت جدید هگمتانه است . استان همدان از لحاظ جمعیت ، چهاردهمین و از لحاظ مساحت ، بیست و سومین استان کشور محسوب میگردد . جمعیت آن بر پایه سرشماری سال 1390 بالغ بر ١٧۵٨٢۶٨ نفر بوده است . بزرگترین شهرهای این استان عبارتند از : همدان ، نهاوند ، ملایر . استان همدان با 19٬493 کیلومتر مربع وسعت ، از سمت شمال به استانهای زنجان و قزوین ، از سمت جنوب به استان لرستان ، از سمت شرق به استان مرکزی و از سمت غرب به استانهای کردستان و کرمانشاه محدود شده است . این استان بین مدارهای 33 درجه و 59 دقیقه تا 35 درجه و 48 دقیقهٔ عرض شمالی از خط استوا و 47 درجه و 34 دقیقه تا 49 درجه و 36 دقیقهٔ طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته و شامل 9 شهرستان ، 25 بخش ، 27 شهر ، 73 دهستان و 1120 روستا است .مرکز استان همدان شهر همدان است و دارای شهرستانهای زیر می باشد : اسدآباد ، بهار ، تویسرکان ، رزن ، فامنین ، کبودرآهنگ ، ملایر ، نهاوند ، همدان . استان همدان در سال 1352 از استان کرمانشاه جدا و به استان تبدیل شد . زبان اکثریت مردم استان همدان فارسی است و زبان مرکز استان و زبان مرتبط استان نیز فارسی میباشد . اما بعلت همجواری با استان های لرستان ، کردستان و زنجان دارای گویشورانی از زبان های لری ، کردی و ترکی نیز می باشد . در استان همدان زبانها و گویشهای گوناگونی رایج است که فارسی ، ترکی ، لری و لکی و کردی از مهمترین آنها به شمار میروند . فارسی زبانان بیشتر ساکنان مرکز استان (شهر همدان) را تشکیل میدهند و از قدیمیترین مردم این منطقه محسوب میشوند که از دوران مادها در این سرزمین اسکان یافتهاند . در شمال ، غرب و شرق استان (562 روستا) به زبان ترکی ، در مرکز استان (شهر همدان) بیشتر به زبان فارسی ، در جنوب استان (2۵۵ روستا) به زبانهای لری و لکی و در غرب و شمال غرب استان (159 روستا) به زبان کردی تلکم میشود .بر پایه نظرسنجی که در سال 1389 به سفارش شورای فرهنگ عمومی کشور تهیه شد که نمونههای این پزوهش در کل کشور از میان ساکنان 288 شهر و حدود 1400 روستای سراسر کشور انتخاب گردیدند ، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در استان همدان به قرار زیر بود : 24٫3 فارس (23٫۴% مرد، 2۵٫۴% زن) ، 58٫9 ترک (۶1٫2% مرد، ۵۶٫۶% زن) ، 10٫3 کرد (10٫1% مرد، 10٫۶% زن) ، ۰٫3 عرب (۰٫۵% زن) ، ۰٫۳ بلوچ (۰٫۵% زن) ، ۵٫۴ لُر (۴٫8% مرد، ۵٫8% زن) ، ۰٫3 سایر و ۰٫3 بدون جواب بودند .







.jpg)





.jpg)








